كليدواژه :
گرايش به جرم , خرده فرهنگ , دينداري , فرهنگ قومي
چكيده فارسي :
در اين مقاله، براي بررسي نقش عوامل مؤثر بر گرايش به جرم، ابتدا تحقيقات انجام گرفته در داخل و خارج از كشور مورد بررسي قرار گرفته و سپس چارچوب علمي لازم براي پاسخ نظري به سؤالات اساسي تحقيق مشخص شد. در ادامه و بر اساس نتايج تحقيقات پيشين و نظريات مختلفي كه در جامعه شناسي انحرافات در زمينه علل گرايش به جرم وجود دارد ، مدل تحليلي تحقيق تدوين شد كه مبناي علمي براي تدوين فرضيات تحقيق را فراهم آورد. از نظر روش‌شناسي، پژوهش حاضر پيمايشي بوده كه بر مبناي پرسشنامه محقق ساخته با توجه به ديدگاههاي نظري پژوهش براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماري تحقيق ساكنين برخي از محلات شهر اصفهان بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول كوكران 650 نفر از ساكنين مذكور، كه با استفاده از نمونه گيري سهميه اي انتخاب شده اند. نتايج تحقيق نشان داده كه ميزان گرايش به جرم در برخي از محلات شهر اصفهان كمي بالاتر از حد متوسط بوده است. لذا عواملي همچون خرده فرهنگ ها، جنسيت، تعلق به فرهنگ هاي قومي، رسانه هاي ماهواره اي و نابساماني خانواده، رابطه مستقيم و معنا داري با گرايش به جرم دارد. همچنين بين دينداري، عملكرد پليس، امكانات فرهنگي و گرايش به گروه هاي مرجع رابط معكوس و معنا داري وجود دارد. همچنين با توجه به نتايج بدست آمده مي توان بيان داشت كه متغير نابساماني خانواده بالاترين ميزان همبستگي را با نمره گرايش به جرم دارد و اين نشان دهنده اهميت خانواده در جامعه پذيري فرد مي باشد. نابساماني و مشكلات موجود در خانواده نه تنها بر اعضا تاثير گذار بوده بلكه براي جامعه نيز مشكل ساز مي باشد. از طرفي تعلق به فرهنگ قومي كمترين ميزان همبستگي را با نمره گرايش به جرم داشته است.
چكيده لاتين :
In this article, to investigate the role of factors affecting the tendency to crime, first the research conducted in and outside the country was reviewed and then the necessary scientific framework for theoretical answers to the basic research questions was identified. Then, based on the results of previous research and various theories that exist in the sociology of deviations in the field of the causes of crime tendency, an analytical model of research was developed that provided a scientific basis for formulating research hypotheses. Methodologically, the present study is a survey that has been used to collect information based on a researcher-made questionnaire according to the theoretical perspectives of the research. The statistical population of the study is the residents of some neighborhoods of Isfahan and the sample size based on Cochran's formula is 650 residents, who were selected using quota sampling. The results showed that the tendency to crime in some neighborhoods of Isfahan was slightly higher than average. Therefore, factors such as subcultures, gender, belonging to ethnic cultures, satellite media and family disorder, have a direct and significant relationship with the tendency to crime. There is also a significant inverse relationship between religiosity, police performance, cultural facilities, and inclinations toward reference groups. Also, according to the obtained results, it can be said that the family disorder variable has the highest correlation with the crime tendency score and this shows the importance of the family in the socialization of the individual. Disorders and problems in the family not only affect members but also are problematic for society. On the other hand, belonging to ethnic culture had the least correlation with the crime tendency score.
