شماره ركورد :
1187145
عنوان مقاله :
ارزشيابي تاثير مداخله آموزشي مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي بر رفتارهاي ارتقادهنده سبك زندگي سالم در افراد مستعد بيماري قلبي-عروقي
عنوان به زبان ديگر :
Effectiveness the Theory-Based Intervention Based on Health Belief Model on Health Promotion Lifestyle in Individuals Susceptible to Cardiovascular Diseases
پديد آورندگان :
بابائى، سهراب دانشگاه علوم پزشكى تهران - دانشكده بهداشت، تهران، ايران , شكيبازاده، الهام دانشگاه علوم پزشكى تهران - دانشكده بهداشت - آموزش بهداشت و ارتقاى سلامت،تهران، ايران , شجاعى زاده، داوود دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى تهران ،تهران، ايران , ياسرى، مهدى دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى تهران - آمار زيستى، تهران، ايران , محمد زاده، عليرضا پزشك عمومى، پايگاه سلامت تسليحات، تهران، ايران
تعداد صفحه :
16
از صفحه :
224
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
239
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
بيمارى قلبى و عروقى , سبك زندگى سالم , الگوى باور بهداشتى
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: بيماري‌هاي قلبي و عروقي يكي از علل اصلي ناتواني و مرگ در سراسر جهان محسوب مي شوند. شواهد نشان مي دهد كه بسياري از عوامل اجتماعي و فردي مرتبط با سلامتي، قابليت اصلاح و تعديل دارند. اين مطالعه با هدف ارزشيابي تاثير مداخله آموزشي مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي بر رفتارهاي ارتقادهنده سبك زندگي سالم در افراد مستعد بيماري قلبي-عروقي انجام شد. مواد و روش ها: اين مطالعه نيمه تجربي بر روي 180 نفر افرادي كه حداقل دو ريسك فاكتور از پنج ريسك فاكتور بيماري قلبي و عروقي (استعمال دخانيات، ديابت، فشار خون، چربي خون بالا و چاقي) را داشتند انجام شد. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه هايي شامل پرسشنامه سبك زندگي ارتقا دهنده سلامت، پرسشنامه سلامت عمومي و پرسشنامه مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي بود كه طي سه مرحله (قبل، بلافاصله و پنج ماه پس از مداخله آموزشي) تكميل گرديد. مداخله آموزشي شامل پنج جلسه آموزش مبتني بر الگو بود. داده ها با استفاده از آزمون هاي آماري مرتبط در SPSS تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: نتايج نشان داد كه مداخله آموزشي بر بهبود برخي از ابعاد سبك زندگي، شامل ابعاد تغذيه، فعاليت جسماني، روابط بين فردي، مديريت استرس و مسئوليت پذيري سلامت موثر بود. همچنين، ميانگين فشار خون و ميانگين مصرف دخانيات افراد پس از مداخله كاهش معنا داري را نشان داد. همچنين مداخله آموزشي منجر به بهبودي در سازه هاي الگوي اعتقاد بهداشتي شامل حساسيت درك شده، شدت درك شده و منافع درك شده شد (0/001>p) نتيجه گيري: مداخله مبتني بر الگوي تغيير رفتار فردي منجر به بهبود برخي از ابعاد سبك زندگي، سازه هاي الگو، و پيامدهاي باليني شد. به منظور اثرگذاري وسيع تر و ايجاد تغييرات پايدار، استفاده از الگوهاي تغيير رفتار كه بصورت اكولوژيك عوامل بين فردي و سازماني و اجتماعي را نيز مدنظر قرار دهند پيشنهاد مي شود.
چكيده لاتين :
Background and Objective: Cardiovascular diseases are a main reason of disability and death around the world. Evidence suggests that many social and individualbased health-related factors are changeable and modifiable. The aim of this study was to evaluate the effect of a theory-based intervention based on the health belief model on health-promoting lifestyle behaviors in individuals susceptible to cardiovascular diseases. Materials and Methods: In this quasi-experiment, we recruited 180 individuals having at least two risk factors out of five cardiovascular risk factors, including smoking, diabetes, hypertension, high cholesterol, and obesity. Data were gathered in three phases (before, immediately after, and five months after implementing the intervention) using the health-promoting lifestyle questionnaire (HPLQ), general health questionnaire (GHQ), and a designed questionnaire to measure the health belief model constructs. The intervention included five training sessions based on the health belief model. Data were analyzed using the statistical tests in the SPSS. Results: Findings showed that the theory-based educational intervention was effective in improving some domains of lifestyle, including nutrition, physical activity, interpersonal relationships, stress management and health accountability. Also, the mean blood pressure and the mean tobacco use showed a significant decrease in the intervention group after the intervention. Educational intervention also led to improvements in health belief model constructs including perceived susceptibility, perceived severity and perceived benefits (P<0.001). Conclusion: Intervention based on an individual-based health behavior change model resulted in improving some lifestyle dimensions, model’s constructs and clinical outcomes. In order to provide wider and sustained changes, using ecologic models of behavior change including inter-personal, organizational and communitybased models are suggested.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت ايران
فايل PDF :
8235741
لينک به اين مدرک :
بازگشت