تجارب زيسته و چالش‌هاي بيماران مبتلا به كمر درد مزمن: يك مطالعه پديدارشناختي

مقدمه: كمر درد مزمن اختلال پيچيده اي است و پيامدهاي گسترده اي را به همراه دارد كه مي تواند بر سبك زندگي افراد تاثير گذار باشد. از اين رو مطالعات بيشتري نياز است كه فهم ما را از اين تاثيرات افزايش داده و به پژوهشگران كمك كند تا مولفه هاي درماني موجود را با توجه به نيازهاي بيماران گسترش و انطباق دهند.روش: اين مطالعه كيفي با رويكرد پديدارشناسي توصيفي انجام شد. روش جمع آوري داده ها مصاحبه نيمه ساختار يافته بود. 14 شركت كننده مبتلا به كمر درد مزمن به صورت هدفمند از بيمارستان امام خميني تهران انتخاب شدند. مصاحبه هاي عميق ضبط شدند و سپس مصاحبه هاي پياده سازي شده با روش كلايزي تحليل شدند. نتايج: نتايج مطالعه حاضر بيانگر چهار خوشه اصلي مي باشد كه عبارتند از: 1)پيامدهاي فردي و روان شناختي، 2)پيامدهاي اجتماعي، 3)پيامدهاي اقتصادي و 4) راهبردهاي مقابله.بحث: براساس نتايج مطالعه حاضر، ما به اين نتيجه رسيديم كه كمر درد مزمن اثرات تعيين كننده اي در همه حوزه ها از جمله زندگي روزمره بيمار، شغل و روابط بين فردي افراد دارد. ضمن آنكه اين افراد پريشاني روان شناختي قابل توجهي را تجربه مي كنند. اين يافته ها فهم ما را در رابطه با تجربيات بيماران افزايش مي دهد و اهميت ارزيابي پيامدهاي ناشي از درد را در پژوهش و محيط باليني برجسته مي سازد. همچنين، مهم است كه نيازهاي بيماران به هنگام درمان كمر درد مزمن مورد توجه قرار گيرد. بر اين اساس، شكل دادن مداخلات روانشناختي و خانواده محور نيز مي تواند مفيد واقع شود.