عنوان مقاله :
بررسي واكهاي و ساختار سازهاي واكهها در زبان مازندراني
پديد آورندگان :
شريف پور ، محمد دانشگاه علوم پزشكي بابل - دانشكده توانبخشي، بيمارستان آيت الله روحاني - گروه گفتاردرماني , دهقان ، مهدي دانشگاه علوم پزشكي بابل - دانشكده توانبخشي، بيمارستانآيت الله روحاني - گروه گفتاردرماني , مطلوبي ، شيما دانشگاه علوم پزشكي بابل - دانشكده توانبخشي، بيمارستانآيت الله روحاني - گروه گفتاردرماني , خفري ، ثريا دانشگاه علوم پزشكي بابل - دانشكده بهداشت - گروه آمار زيستي و اپيدميولوژي
كليدواژه :
فضاي واكهاي , سازه , واكه , زبان فارسي , زبان مازندراني
چكيده فارسي :
اهداف: يكي از پارامترهاي نشاندهنده رشد صحيح آوايي و واجي، توليد درست و واضح واكههاست كه با تغيير شكل مجراي صوتي از طريق تغيير ارتفاع و جايگاه زبان و حركت لبها و فك حاصل ميشود. اساس توليد و تفاوت واكهها، جايگاه و ارتفاع زبان است و به بيان ديگر، صوت خام توليدشده در حنجره كه داراي فركانس پايه است متناسب با تغيير شكل اندامها و حفرات مجراي صوتي دستخوش تغيير و تشديد ميشود و هارمونيهايي از صوت پايه ايجاد ميشود كه سازههاي واكهاي ناميده ميشوند. اين هارمونيهاي تشديدشده، به شكل، اندازه و جنس حفرات بستگي دارند و ميتوانند بر وضوح گفتار افراد و متعاقباً بر درك شنونده اثرگذار باشند. به دليل چنين اثراتي و نقش مهمي كه اين سازهها و فضاي واكهاي در هر زباني بر جنبههاي ارتباطي ميگذارند، از ويژگيهاي مهم آوايي هر زبان گفتاري محسوب ميشوند. بنابراين تعيين شاخصي به عنوان ابزار ارزيابي خطاهاي واكهاي و اختلالات گفتاري در هر زباني ضروري است. از اين رو، هدف از مطالعه حاضر بررسي فضلي واكهاي و ساختار سازهاي واكههاي زبان مازندراني در مردان و زنان هجده تا چهلساله مازندراني است. روش بررسي: پژوهش توصيفي ـ تحليلي حاضر به صورت مقطعي روي 60 نمونه از افراد مازندرانيزبان در محدوده سني هجده تا چهل سال انجام گرفت. پس از انتخاب تصادفي آزمودنيها و اعمال معيار ورود و خروج شامل عدم سابقه بيماري تنفسي، اختلالات گفتاري و شنوايي و حداقل پنج سال سابقه زندگي شهري در بابل، آزمون توليد واكهها انجام شد و در ادامه سازههاي اول، دوم و سوم هر شش واكه به طور جداگانه توسط نرمافزار praat v. نسخه 6 به دست آمد و درنهايت با آزمون تي مستقل و نرمافزار SPSS نسخه 18 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافتهها: در مردان ميانگين بيشترين مقدار فركانس پايه مربوط به واكههاي i و u با 136 هرتز بود و سازه اول مربوط به واكه æ 646 هرتز، سازه دوم در واكه i 2182 هرتز و سازه سوم در واكه i 2888 هرتز بود. كمترين ميانگين در فركانس پايه مربوط به واكه a با 124 هرتز بود و سازه اول مربوط به واكه i، 283 هرتز؛ سازه دوم در واكه a، 1150هرتز و سازه سوم در واكه e، 2629 هرتز بود. در زنان حاضر در اين پژوهش نيز بيشترين ميانگين در فركانس پايه مربوط به واكه u، 222 هرتز بود و سازه اول مربوط به واكه æ، 828 هرتز؛ سازه دوم مربوط به واكه i، 2346 هرتز و سازه سوم مربوط به واكه i، 3151 هرتز بود. ميانگين كمترين مقدار فركانس پايه مربوط به واكههاي æ و e؛ 202 هرتز، كمترين سازه اول واكه i، 364 هرتز؛ سازه دوم واكه a، 1167 هرتز و سازه سوم در واكه o، 2775 هرتز بود. نتيجهگيري: بر اساس يافتههاي تحقيق حاضر ميتوان نتيجه گرفت، تفاوتهايي ميان مردان و زنان با زبان مازني در سازهها و فضاي واكهاي وجود داشت؛ به نحوي كه در مردان با زبان مازندراني، بمترين واكه a و واكههاي i و u زيرترين بودند، در حالي كه واكههاي æ و e در زنان بمترين و u زيرترين واكه بود. همچنين در مردان و زنان واكه æ بازترين، واكه i بستهترين و پيشينترين واكه و a پسينترين بود. همچنين واكه e در مردان و واكه o در زنان گردترين و واكه i در مردان و زنان گستردهترين به دست آمد. نتايج حاصل با نتايج مطالعاتي كه بر توليد واكهها در فارسي استاندارد انجام شده تا حدودي تفاوت دارد. از آنجايي كه اختلالات واكهاي، مستقيماً تأثير خود را بر وضوح گفتار نشان ميدهند، پژوهش حاضر به منظور دسترسي به معياري براي مقايسه و تشخيص خطاهاي واكهاي و گفتاري در زبان مازني انجام شد؛ بنابراين نتايج پژوهش حاضر ميتواند در ارزيابي و تشخيص اين اختلالات در اهداف باليني و پژوهشي زبان مازني مورد استفاده قرار گيرد.
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي