عنوان مقاله :
رويكرد انتقادي درباب خوانش ميان متني هنر در ايرانِ معاصر
پديد آورندگان :
علي نژاد مجيدي ، سحر دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود - دانشكده فني - گروه معماري , شالي اميني ، وحيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , ايراني بهبهاني ، هما دانشگاه تهران - دانشكده محيط زيست - گروه مهندسي طراحي محيط , ضيمران ، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
كليدواژه :
متن محوري , نقد , اصالت اثر , هنر معاصر , نظريه بينامتنيت
چكيده فارسي :
در نگاه به هنر معاصر، نياز به وضعيت تكينگي اثر و تأكيد بر يكتابودگي، در فضاي نقد و تحليل اثر، يا حداقل در مهمترين اشكال و رويكردهاي آن سيطره يافته و از نوعي سرگشتگي دروني نسبت به فهم خويشاوندي و ممانعت از توسعه قلمرو ميانمتني حكايت دارند. اما با ارجاع به فرايند ميانمتني مي توان نوعي طراحي را صورت بندي نمود كه توأمان خودآيين و دگرآيين و پيوندخورده است؛ ميانمتنيت شكلگيري اش را مرهون اصطلاحي است كه كريستوا براي هر نوع ارتباط ميان متون بكاربست كه محمل و مجالي براي دريافت و انتقال مفاهيم دنياي ذهني مؤلف و مخاطب فراهم آورد و به پس زمينه اي براي كنش، رخداد و حركت پي در پي از ذهن ها به سوي هم (مؤلفان-مخاطبان) و از ذهن به عين (بازنمود اثر به مثابه متن) بدل گرديد. در اين پژوهش برآن بوده ايم با بازشناخت فرايند ميانمتني ، دريچه اي بسوي شناخت و خوانش آثار باز كنيم. همچنين با تكيه بر نظريه كوچنده ادوارد سعيد، از دريچه انتقادي به كاربست فرايند ميانمتنيت به مثابه شيوه اي براي نقد هنر، در زمينه هنر معاصر ايران مي نگريم. پژوهش كيفي و به شيوه تحليل ميانمتني به تبيين اين ديدگاه مي پردازد كه هنر به مثابه متن، فضا و عرصهاي براي بازنمايش روابط متقابل و تعامل ميان متونِ پسِ پشت و پيشِ روي آن است. در اين فرايند، پيوند ميان متون (آثار) امر واقع پيشين را ديگربار در پوششي از رمز قرار مي دهد و همچنان كه اثر تازه از نزديك شدن و همان گونگي (تقليد) فاصله مي گيرد، همراه با نفي صورت متعارف ابژه ها و آثار پيشين، نوعي خويشاوندي و گره خوردگي ميان متون (آثار) را برجسته مي كند.