عنوان مقاله :
مقايسه ابعاد شناخت اجتماعي در كودكان مبتلا به اختلال يادگيري خاص، اختلال نقص توجه- بيشفعالي و نمونه عادي
پديد آورندگان :
ملكي ، قيصر دانشگاه شهيد بهشتي , قاسمي منصف ، سالومه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز
كليدواژه :
اختلال يادگيري خاص , اختلال نقص توجه – بيشفعالي , شناخت اجتماعي , نظريه ذهن , بازشناسي هيجان
چكيده فارسي :
هدف مطالعه حاضر مقايسه ابعاد شناخت اجتماعي (نظريه ذهن عاطفي، نظريه ذهن شناختي و بازشناسي هيجان) در كودكان مبتلا به اختلال يادگيري خاص، اختلال نقص توجه - بيش فعالي (ADHD) و نمونه عادي بود. در يك مطالعه علي مقايسه اي، 42 كودك مبتلا به اختلال يادگيري خاص، 43 كودك مبتلا به ADHD و 45 كودك عادي از مدارس ابتدايي و كلينيك هاي روان شناختي شهر كرج با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل آزمون ذهن خواني از طريق تصوير چشم (بارونكوهن و همكاران، 2001)، آزمون باور كاذب (بارونكوهن و همكاران، 1985) و آزمون بازشناسي هيجان چهره (بنتون، 1994) بودند. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون تحليل واريانس يك راهه و تحليل واريانس چندمتغيره استفاده شد. در نظريه ذهن شناختي، نتايج تحليل واريانس يك راهه نشان داد كه هر دو گروه مبتلا به اختلال يادگيري و ADHD نسبت به گروه عادي به طور معنادار نمرات پايين تري كسب كردند (0.001 p). تفاوت سه گروه در نظريه ذهن عاطفي نيز مطابق با تحليل واريانس چندمتغيره معنادار بود و گروه عادي نسبت به گروه مبتلا به ADHD عملكرد بهتري داشتند (0.001 p). مبتلايان به اختلال يادگيري نيز نسبت به مبتلايان به ADHD از نظريه ذهن بالاتري برخوردار بودند (0.001 p). علاوه بر اين، نتايج در زمينه مقايسه سه گروه در بازشناسي هيجان نشان داد كه تنها در زيرمقياس شادي ميان سه گروه تفاوت وجود دارد و افراد عادي نسبت به گروه مبتلا به ADHD در بازشناسي هيجانِ شادي بهتر عمل كرده اند (0.01 p). مطابق با يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه كودكان مبتلا به اختلال يادگيري و ADHD نسبت به نمونه عادي در سطوح بالاتر شناخت اجتماعي دچار نارسايي مي باشند، اما در سطوح اوليه و مراحل مقدماتي تفاوتي ميان دو گروه مبتلا به اختلال هاي فوق وجود ندارد. بر اين اساس، مداخله هاي مبتني بر شناخت اجتماعي در كودكان دچار ADHD، مي بايست بيش تر بر ابعاد شناختي آن متمركز باشد.
عنوان نشريه :
رويش روان شناسي
عنوان نشريه :
رويش روان شناسي