عنوان مقاله :
بين الملل گرايي ايالات متحده بعد ازيازدهم سپتامبر2001 و سياست خارجي جمهوري اسلامي (رويكردي ساختاري يا نئوكلاسيك؟)
عنوان به زبان ديگر :
US internationalism after eleven septamber and the foreign policy of the Islamic Republic (Structural or neoclassical approach?)
پديد آورندگان :
جمشيدي، محسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه - گرايش مسايل ايران، كرمانشاه , سعيدي نژاد، حميد رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه - گروه علوم سياسي و روابط بينالملل، كرمانشاه
كليدواژه :
بين الملل گرايي ايالات متحده , يازدهم سپتامبر 2001 , سياست خارجي جمهوري اسلامي , فرقه گرايي مذهبي , رئاليسم ساختارگرا , رئاليسم نئوكلاسيك
چكيده فارسي :
يازدهم سپتامبر صرفا يك حادثه بود، اقدامات بعد از ان هم بيشتر عكس العملي به جبران ان حادثه بوده است. جمهوري اسلامي بعد از يازدهم سپتامبر در مقطعي كوتاه با همراهي هژمون در منطقه نئورئاليستي رفتار كرده اما بر اساس رويكرد ايدئولوژيك انقلاب اسلامي ايران، اين كشور همواره بر خلاف اين نظريه عمل نموده و مي توان بر اساس عملكرد اين كشور و همچنين داده هاي مورد بحث در پژوهش رئاليسم نئوكلاسيك را بعد از يازدهم سپتامبر مبناي سياست خارجي ايران قلمداد نمود. تلاش ايران براي افزايش نقش منطقه اي بيشتر با هدف افزايش امنيت نسبي صورت مي گيرد (رئاليسم تدافعي)همچنين اهداف و راهبردهاي سياست خارجي ايران بيشتر تدافعي و عمل گرايانه است . بعد از انقلاب اسلامي و تضاد ايدئولوژيك و استراتژيك با امريكا ، ايران براي ضعف نظامي خود در برابر امريكا و مقابله با جنگ اقتصادي غرب به تقويت توان نامتقارن خود در منطقه خاورميانه مبادرت نمود( رئاليسم تهاجمي). حمايت از گروه هاي مقاومت منطقه فارغ از ايدئولوژي انها (فرقه گرايي مذهبي)، توليد و استفاده از سلاح هاي ساده ، كم هزينه و گسترش اين نوع سلاح ها در منطقه (گرايش و تمايل به هژمون منطقه اي) دو تاكتيك مهم در دكترين نظامي ايران در نبرد نا متقارن است. نگارنده باروش كيفي و رويكرد توصيفي – تحليلي در صدد پاسخ به سوال موجود و اثبات فرضيه خود از طريق داده هاي مورد بحث خواهد بود.
چكيده لاتين :
Elleven septamber was just an accident, and the aftermath has been more of a reaction to the incident. The Islamic Republic has acted briefly in the neo-realist post eleven septamber era after eleven septamber, but based on the ideological approach of the Islamic Revolution, the country has always acted contrary to this theory and can be based on its performance as well as the data discussed in the research. Neoclassical realism has been the basis of Iran's foreign policy since eleven septamber. Iran's efforts to increase its regional role are aimed at enhancing relative security (defense realism). Following the Islamic Revolution and the ideological and strategic conflict with the United States, Iran sought to strengthen its asymmetric capability in the Middle East (aggressive realism) in order to weaken its military against the United States and confront the Western economic war. Supporting regional resistance groups irrespective of their ideology (religious sectarianism), the production and use of simple, low-cost weapons, and the proliferation of such weapons in the region (tendency and tendency for regional hegemony) are two important tactics in Iranian military doctrine. The battle is asymmetric. The author of the qualitative study and the descriptive-analytical approach will attempt to answer the existing question and prove his hypothesis through the data in question.
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي علوم سياسي - دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج