كليدواژه :
فطريات , ادراكات فطري , گرايشهاي فطري , معرفت فطري , ارزش معرفتشناختي , علم حصولي , علم حضوري
چكيده فارسي :
در اين مقاله پس از بيان معناي ارزش به «كشف واقع» و تبيين نكاتي چند درباره «فطرت»، به اقسام فطرت پرداختيم و پس از تقسيم آن به فطريات حصولي و حضوري، به اين نتيجه رسيديم كه «فطريات حضوري» اعم از بينشها و گرايشها داراي ارزش معرفتشناختي هستند؛ اما در «فطريات حصولي»، اگر فطرت به معناي «بديهيات اوليه» و «ثانويه» باشد، به دليل آنكه علم ما به آنها بهطورمستقيم بر علم حضوري استوار است، داراي ارزش و اعتبارند و اگر فطرت به معناي «قياساتها معها»، «يقينيات» و «معنايي كه در قرآن و روايات آمده» باشد، اگرچه بديهي نيستند، به دليل ارجاع صحيح آنها به بديهيات، از اعتبار معرفتشناختي برخوردار خواهند بود؛ اما فطرت در اصطلاح «عرفان» و «افلاطون» تخصصاً خارج از بحث ما هستند. در نهايت فطرت در اصطلاح «دكارت» به خاطر نداشتن ضمانت معرفتشناختي و فطرت در اصطلاح «كانت» به خاطر «خود متناقضبودن»، «فعالبودن ذهن در فرايند فهم» و «حذف نومن از سيستم معرفتياش» ارزش و اعتبار معرفتشناختي ندارند.