عنوان مقاله :
از فقهالحديث تا انسانشناسي فرهنگي: قرائتي مردمشناختي از احاديث تربت و بازسازي يك گفتمان هويتي در تشيع نخستين
پديد آورندگان :
گرامي ، محمدهادي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي , ميرمحمدحسيني فشمي ، فائقه السادات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
فقه الحديث , انسانشناسي فرهنگي , تربت امام حسين , هويت جمعي شيعه.
چكيده فارسي :
ماجراي كربلا و شهادت امام حسين(ع) و يارانشان يكي از وقايع تاريخي بود كه نقش اصلي را در شكلدهي هويت جمعي شيعه در سدۀ نخست هجري ايفا كرد. بيترديد پس از اين حادثۀ تاريخي، هر امر مربوط به آن بهمثابۀ يادمان و نمادي هويتي گرامي داشته ميشد. شايد در اين ميان يادمانهاي زيارتي و مادي(آبجكتيو= Objective) نقشي محوري داشت. در فرايند احياي ياد و جايگاه حضرت حسينR، تربت و خاك مزار ايشان، جايگاهي برجسته يافت و امامان شيعه تلاش كردند آن را ابزاري براي احياي جنبههاي جسماني و روحاني شيعيان مطرح كنند. با اينكه حضرت علي بن الحسين(ع) در انعكاس و برجستهسازي واقعۀ كربلا جايگاهي متمايز داشت، كهنترين گزارشها در خصوص تربت مزار حضرت حسين(ع)مربوط به عصر پس از ايشان بود. گزارشهاي متعددي حاكي از شكلگيري گفتمان »تربه الحسين « در نيمۀ اول سدۀ دوم هجري است كه در آنها، احاديث صادقينv مهمترين جايگاه را دارد. اين گزارشها از نظر محتوا و تعداد، به شكلي است كه بر اساس آن، با ظن بسيار قوي ميتوان شكلگيري گفتمان »تربه الحسين « را در نيمۀ اول سدۀ دوم هجري تاريخگذاري كرد. علاوه بر آن، جايگاه اين گفتمان و مؤلفههاي آن حاكي از يك گفتمان مردمشناختي ناشناختۀ شيعي در قرون متقدم است. اين پژوهش نشان خواهد داد چگونه فقهالحديث ميتواند با استفاده از نگاههاي مردمشناختي گسترش يابد و درك بهتري از متنها و فرامتنهاي يك حديث ارائه كند. اين پژوهش با مطالعۀ گروه احاديث تربت نشان خواهد داد كه فقهالحديث در صورت ورود به عرصۀ انسانشناسي فرهنگي، علاوه بر فهم متن در سطوح ادبي و واژگاني ميتواند به كشف و معرفي گفتمانهاي انسانشناختي در دورۀ صدور اين گزارشها نيز مبادرت ورزد. اين مقاله با تفقه در احاديث تربت از زاويۀ ديد انسانشناختي، گفتمان تربه الحسين در نخستين سدههاي اسلامي را بهمثابۀ يكي از مؤلفههاي هويتي تشيع نخستين، بازسازي و بازشناسي خواهد كرد.