عنوان مقاله :
ديپلماسي حقوق بشري و تاثير آن برسياست خارجي: مطالعه موردي هند
پديد آورندگان :
دهشيري، محمدرضا دانشكده روابط بينالملل , نشاسته سازان، محمد حسين دانشكده روابط بينالملل
كليدواژه :
ديپلماسي حقوق بشري , هند , ديپلماسي چندجانبه , ايبسا(هند برزيل و آفريقاي جنوبي) , ديپلماسي چندسطحي
چكيده فارسي :
ديپلماسي حقوقبشر متشكل از دو كلمه است، ديپلماسي، كه ابزاري جهت كسب منافع ملي است و حقوقبشر. هندوستان به عنوان دومين كشور پرجمعيت و هفتمين اقتصاد دنيا، سابقه حقوقبشري ضعيفي دارد. سوال اصلي نوشتار اين است كه تاثير ديپلماسي حقوق بشري بر سياست خارجي اين كشور چيست؟ پاسخ اين سوال در قالب مفهوم ديپلماسي چندسطحي پي گرفته خواهد شد. ديپلماسي حقوقبشري بايد در سه سطح ملي، منطقه و بينالملل، ظرفيتيابي و مورد مداقه قرار گيرد چرا كه همخواني اين سطوح وابستگي تامي با اجراي ديپلماسيحقوقبشري كنشمند دارد. در سطح ملي متغيرهاي سنتي و تاريخي آنان در قانون اساسي تجلي يافته است كه ريشههاي ديپلماسيحقوقبشري هند را تشكيل ميدهند، در سطح منطقه همسايگان، سازمانهاي منطقهاي و ژئوپليتيك به متغيرهاي اثرگذار اضافه ميشوند، هند در پي گسترش شركا، بسط نفوذ، وابستگي اقتصادي و تنشزدايي در منطقه است. در سطح بينالملل ساختار رفتار خاصي با رويكرد عملگرايانه را به هند تحميل ميكند. هند علاوه بر تبادل با غرب با تأكيد بر روابط اقتصادي تلاش در تلطيف مواضع غرب دارد ولي از طرفي مواضع آن توسط شركاي آن در بريكس تعديل ميشود. هند تلاش ميكند در نهادهاي هنجارساز و بينالمللي حضور فعال داشته باشد ولي نهايتاً رويكرد حقوق بشري آن بيشتر پرستيژي و عملگرايانه است تا هنجاري. اين تحقيق توصيفي-تحليلي است و با استفاده از منابع كتابخانهاي و اينترنتي نگاشته شده است.
چكيده لاتين :
no abstract
عنوان نشريه :
مطالعات شبه قاره