شماره ركورد :
1195903
عنوان مقاله :
تطبيق جدايي دين و سياست از نگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي و سعدي شيرازي
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
اراضي جمكراني، نبي اله دانشگاه آزاد واحد كاشان، ايران , شريفي، محمدرضا دانشگاه آزاد واحد نراق - گروه زبان و ادبيات فارسي، ايران , خيرخواه برزكي، سعيد دانشگاه آزاد واحد كاشان - گروه زبان و ادبيات فارسي، ايران
تعداد صفحه :
22
از صفحه :
315
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
336
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
دين , سياست , شاهنامه , فردوسي
چكيده فارسي :
اگرچه به اعتقاد برخي، ادبيات پارسي بعد از ورود اسلام به سرزمين ايران «دو قرن سكوت» را در پي داشت اما سياست و انديشه ايرانشهري همچنان روند حركت خود را طي كرد. كساني كه امپراطوري ايران را به دست آوردند، با ساختار حكومتِ نو، آشنايي نداشته، لذا براي حكومت بر سرزمين‌هاي در اختيار، مجبور به بهره مندي از ساختار نظام سياسي اين امپراطوري بودند. آثاري كه به عنوان «سياستنامه» نوشته مي‌شد، روش حكومت داري را به صورت مستقيم و غير مستقيم به حاكمان تازه وارد آموزش مي‌داد. «شاهنامه» فردوسي را مي‌توان نمونه‌اي از اين سياستنامه‌ها دانست. اين پژوهش با روش تحليلي- توصيفي، «جدايي يا پيوستگي دين از سياست» را از نگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي، به عنوان موضوعي پر چالش در عرصه سياسي كشور بررسي كرده است. فردوسي دين و سياست را دوتافته در هم طنيده مي‌داند كه پادشاهي بدون دينداري و دينداري بدون حمايت پادشاهي را غير ممكن مي‌داند؛ دين از نگاه «شاهنامه» همان اعمال نيك و بد نياكان بشري به حساب مي‌آيد كه معناي اسطوره را در پي دارد اما به صورت مستقيم به دليل بار معنايي اسطوره اين واژه در «شاهنامه» كاربرد ندارد. خلاصه ماشيني: ناگفته نمانـد بـا توجه به مصاديقي كه از حكيم ابوالقاسم فردوسي در «شاهنامه » آمده است ، وي اسطوره باور و اسطوره انديش نيست بلكه اسطوره را با بينش خرد به مخاطب ميشناساند: از او هرچه اندر خورد با خرد دگـر بر ره رمز و معـني برد (فردوسي،12:1395) خرد: به گفته دكتر سيروس شميسا، خرد فقط امور اين جهاني را درك ميكنـد، امـا اموري كه وراي تجربه ماست را نميفهمد و درك نميكند(شميسا،12:1396): سخن هرچه زين گوهران بگذرد نبايــــد بـدو راه جان و خــرد خرد گر سخن بـرگــزيند همي همان را گزيند كه بــيند همي (فردوسي،11:1395) دكتر اصغر دادبه ، نظام معرفت شناسي ايرانيان باستان را شبيه نظام معرفت شناسـي كانت ميداند لذا به عقيده كانت عقل اموري را كه در زمان و مكان اند يعني بـه اصـطلاح 322323 فئومن ها را ميتواند درك كند، اما نومن ها(حقـايق ) را چـون فراتـر از زمـان و مكـان انـد درنمييابيد: به بيــنندگان آفريــننده را نبيني، مرنجان دو بيننده را (فردوسي،11:1395) و از همين روي است كه فردوسي باور خود، درباره ذات آفريدگار را با صراحت چنـين بيان ميكند: به هستيش بايد كه خستو شوي ز گفــتار بيكار يكــسو شـــوي (فردوسي،11:1395) جايگاه اسطوره و خرد در برابر دين اما اعتقاد ديني بعد از توحيد اصول ديگري نيز دارد كه البته از نگاه «شاهنامه »، خرد توانايي درك آن را ندارد؛ لذا در اينجا است كه دين ايفاي نقـش مـيكنـد؛ واژه ديـن در قالب اسطوره به مخاطب ارائه ميشود.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي
فايل PDF :
8269274
لينک به اين مدرک :
بازگشت