تحليل مولفه‌هاي تاثيرگذار بر منازعه فلسطين - اسرائيل و معامله قرن

منازعه به‌معني تقابل دويا چند نگاه متفاوت بوده كه هريك از نگاه‌ها اهداف، عملكرد‌ها، طرز تفكر و ارزش‌هاي متفاوت را دربر مي‌گيرد. تجزيه و تحليل هر منازعه نياز به آگاهي از ويژگي‌هاي خاص آن منازعه دارد. از سوي دولت ترامپ طرح صلحي موسوم به معامله قرن براي يك صلح پايدار بين فلسطين و اسرائيل اعلام گردي. سؤال مطرح در پژوهش اين است كه آيا با ناديده گرفتن مسائل سرزميني، قومي- مذهبي و تعارضات ايدئولوژيكي موجود در طرح معامله قرن مي‌توان يك صلح پايدار بين فلسطين و اسرائيل ايجاد كرد؟ اين مقاله بر اين فرضيه استوار است كه طرح معامله قرن بر اساس واقعيت‌هاي قومي- سرزميني برنامه‌ريزي نشده و نمي‌تواند تبديل به يك صلح پايدار در ناحيه خاورميانه گردد. در تبيين اين مقاله از رويكرد سازه‌انگاري الكساندر ونت استفاده شده تا نقش پيوند‌هاي عميق فرهنگي- تاريخي فلسطينيان با سرزمين فلسطين در معادلات صلح بهتر درك شود. هدف اين مقاله بررسي طرح صلح معامله قرن مي‌باشد. يافته‌هاي پژوهش حاكي از اين است كه طرح معامله قرن فرجامي جز شكست ندارد. روش پژوهش توصيفي ـ تحليلي بوده و شيوه‌ي گردآوري داده‌ها نيز اسنادي ـ كتابخانه‌اي است و از دادههاي عيني- تاريخي براي بررسي ابعاد و زواياي معامله قرن بهره يافته است.

no abstract