تحليل جامعه شناختي نظام سياسي استبدادي در دوران پهلوي

در اين پژوهش كيفي، كه با روش پارادايمي- هنرمنوتيكي تهيه شده، سعي شده است تا به اين سوال پاسخ داده شود كه، كدام پارادايم ها باعث بازتوليد نظام سياسي استبدادي در دوران پهلوي شدند؟ كه برآيند آن بدين قرار شد؛ پهلوي اول، با پارادايم كودتاي 1299 ش، شروع شد. با پارادايم اسكان اجباري، تثبيت شد، و با پارادايم پوشش اجباري، به اوج خود رسيد.اما سرانجام با پارادايم نخبه كشي رو به انحطاط رفت. زيرا؛ با پارادايم كودتا، زمينه ي تحت الحمايگي ايران، رقم خورد.با پارادايم اسكان اجباري، نيمي از جمعيت ايلياتي ايران از بين رفت.با پارادايم پوشش اجباري،زنان ايراني خانه نشين شدند.سرانجام با پارادايم نخبه كشي، مانع چرخش قدرت در جامعه شد. پهلوي دوم نيز با پارادايم كودتاي 1332 ش، قدرتش را تثبيت نمود. با پارادايم اصلاحات ارضي، تركيب جمعيتي ايران را به هم ريخت. با پارادايم نظام تك حزبي، اقدامات آمرانه را رقم زد. سرانجام با پارادايم نخبه كشي، زمينه ي فروپاشي خود را فراهم آورد. زيرا؛ با پارادايم كودتا،استعمارگرايان و سلطنت طلبان ، به منافع خود رسيدند.با پارادايم اصلاحات ارضي، تحول جامعه،نتيجه اي جزء آورگي مردم در شهرها را نداشت. با چهار برابر شدن قيمت نفت، رسما نظام تك حزبي اعلام نمود. اما سرانجام با پارادايم اقدامات آمرانه و نخبه كشي زمينه ي سقوط خود را فراهم آورد.در مجموع پدر و پسر ، با پارادايم هايي همانند،پارادايم كودتا، پارادايم اسكان اجباري، پارادايم پوشش اجباري، پاردايم اصلاحات ارضي، پارادايم نظام تك حزبي و پارادايم نخبه كشي، زمينه ي بازتوليد نظام سياسي استبدادي، را در سطح جامعه فراهم آوردند.

no abstract