عنوان مقاله :
حق تعيين سرنوشت در حقوق بشر بين الملل و اصول فرادستوري ، بررسي انتقادي اصل 177 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
پديد آورندگان :
محبي ، داود دانشگاه قم - دانشكده حقوق - گروه حقوق عمومي , طالب نجف آبادي ، اعظم دانشگاه قم - دانشكده حقوق
كليدواژه :
حق تعيين سرنوشت , حق حاكميت مردم , اصول غيرقابل تغيير قانون اساسي , اصول فرا دستوري , اصل 177 قانون اساسي
چكيده فارسي :
حق حاكميت انسان بر سرنوشت خويش حقي است بنيادين و غير قابل سلب كه در كرامت ذاتي انسان ريشه دارد. در يك نظام مردمسالار، شناسايي قدرت موسس اراده ملت و فرا ساختاري بودن حاكميت مردم در تعيين سرنوشت خويش به عنوان يك اصل در نظر گرفته ميشود كه ضرورتاً بايد در محيطي خارج از هنجارهاي حقوقي و مسلط بر تمامي نهادهاي تاسيس شده مستقر گردد كه نه از آن ها ناشي شود و نه توسط آنها محدود شود؛ لذا قانون اساسي كه مولود اراده ملت است نميتواند اراده موسس خود را محدود نمايد. در اين مقاله با روش توصيفي تحليلي به اين پرسش پرداخته ايم كه آيا در نظر گرفتن مواردي در قانون اساسي به عنوان اصول غير قابل تغيير، خدشه و آسيبي به حق حاكميت مردم بر سرنوشت خويش وارد مي آورد يا خير؟ فرضيه پژوهش اين است كه در نظر گرفتن اصول غيرقابل تغيير در قانون اساسي مغاير با حق حاكميت مردم در تعيين سرنوشتشان ميباشد؛ چه اينكه قانون اساسي ياراي مقابله با اراده سياسي مردم و تحديد قوه موسس كه خود بنيان قانون اساسي مي باشد را نخواهد داشت. برهمين مبنا ضرورت دارد قانون اساسي، خود را مستمراً با اراده سياسي هر نسل تطبيق دهد و حاكميت واقعي بر اين اصل استوار است كه اراده هيچ نسلي بر نسلهاي ديگر تحميل نگردد. بنابراين به نظر ميرسد، شناسايي اصول غيرقابل تغيير در قوانين اساسي را بايد به منزله اهميت فوق العاده آن اصول از منظر قوه موسّس و نقش بنيادين آن اصول در ساخت قانون اساسي دانست كه بدون آنها، ساختار مبتني بر آن قانون اساسي تغيير ماهيت ميدهد. اين امر نمي تواند به منزله ناديده گرفتن اصل حق تعيين سرنوشت انسان تلقي شود زيرا اراده اكثريت جامعه در هر زمان توانايي برهم زدن نظم اساسي موجود و خلق نظم اساسي جديد را دارد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تطبيقي حقوق اسلام و غرب
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تطبيقي حقوق اسلام و غرب