عنوان مقاله :
سِلفي (خود نگاره) ؛ ظهور و تجلي فرديت در هنر معاصر
پديد آورندگان :
خانكه ، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال , شكري ، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال
كليدواژه :
سوبژكتيويسم , فردگرايي , سلفي , هنر معاصر , مدرنيته
چكيده فارسي :
در سوبژكتيويته دكارتي، انسان محور اصلي حقيقت گرديد و سوژه، اصالت يافت. اگرچه دكارت تحليل خود را با من انديشنده فردي آغاز مي كند، اما در نهايت، به استنباطي كلي درباره انسان ميرسد و فرد انساني در محاق قرار ميگيرد. اين وضعيت در نظامهاي فكري پسادكارتي تداوم مييابد؛ تا در قرن نوزدهم با ظهور انديشههاي فردگرايانه اگزيستانسياليستها، تلقي نوع باورانه در باره انسان به چالش گرفته ميشود و به فرد انساني با تمامي ويژگي هاي فردياش توجه ميشود. در وادي هنر،، هنرمندان اندكي پيش از شكلگيري جريانهاي فردگرايانه در عالم تفكر، با روشهاي گوناگون بازنمايي بر ويژگيهاي فردي مدل، تاكيد نمودند. خودنگارههاي هنرمندان پسارنسانسي يكي از مهمترين تجليات اين رويكرد فردمحورانه است. از طرفي، با اختراع دوربين عكاسي، تحول در تعريف هنر و به رسميت شناخته شدن عكاسي به عنوان رسانه هنري، اشتياق سراسري به خلق تصاوير مبتني بر ويژگي هاي فردي نيز گسترش مي يابد. با رشد تكنولوژي و توليد تلفن همراه مجهز به دوربينهاي عكاسي، اين هنر بيش از پيش فراگير شده و پديده اي بنام سلفي بهعنوان يكي از تجليات فردمحوري رايج، رونق بسيار مييابد. پرسش اصلي اين مقاله، امكان بررسي فلسفي پديده نوظهور سلفي از منظر فردگرايي جاري ميباشد كه طي مسير پژوهش، به پرسش هاي فرعي چگونگي سير سوبژكتيويته دكارتي به فردگرايي، چرايي هنر ناميدن سلفي و چگونگي روند سير آثار هنري انسان محور به فردمحور پاسخ داده مي شود. رويكرد اين مقاله، رواج فردگرايي در انديشه معاصر است كه بر بستر آن تلاش مي شود، پديده سلفي مورد بررسي قرار گيرد. در اين مقاله با واكاوي ريشههاي فلسفي پديده نوظهور سلفي، اين نتيجه حاصل ميگردد كه، يكي از علل اقبال عمومي به اين رسانه نوظهور، فردگرايي جاري در دوران معاصر منتج از سوبژكتيويته دكارتي است. پژوهش حاضر، پژوهشي كيفي است كه به روش مطالعه كتابخانهاي اطلاعات گردآوري شده است.
عنوان نشريه :
مباني نظري هنرهاي تجسمي
عنوان نشريه :
مباني نظري هنرهاي تجسمي