تحولات قدرت جهاني، , هند و رويكرد آن به غرب آسيا

همزمان با تغيير روابط قدرت در سطح جهان، مي توان ظهور يك معماري منطقه اي جديد در غرب آسيا را نيز مشاهده كرد. عزم هند براي تبديل شدن به يك قدرت پيشرو در سطح جهاني سبب شده تا با اتخاذ ديپلماسي فعال و استراتژي مبتني بر تعامل كل نگر و همه جانبه و تعامل با قدرتهايي همچون ايالات متحده در سطح جهاني و خاور ميانه به ويژه غرب آسيا در سطح منطقه اي، از يكسو به تقويت روابط اقتصادي و از سوي ديگر به نهادينه كردن همكاري هاي امنيتي به ويژه امنيت انرژي در طولاني مدت با كشورهاي عربي خليج فارس ، ايران و اسرائيل بر اساس سياست نگرش به غرب پس از انتخاب نارندرا مودي براي دور دوم نخست وزيري نمايد. چارچوب نظري اتخاذ شده در تبيين رابطه و رويكرد هند نسبت به غرب آسيا بر اساس نظريه نئو رئاليسم كه معتقد بر اهميت ساختار نظام بين الملل و نقش آن به عنوان پيش تعيين كننده رفتار كشورهاست قرار دارد. اين مقاله با بهره مندي از روش توصيفيتحليلي و استفاده از منابع اوليه و ثانويه اين پرسش را مطرح مي كند كه پيامدهاي پيروزي مودي در تعامل هند با غرب آسيا به ويژه ايران چگونه خواهد بود ؟ در پاسخ به اين پرسش اين مقاله بر اين فرض است كه رويكرد هند در قبال غرب آسيا مشخصاً تحت تأثير سياستهاي خاورميانه اي ايالات متحده قرار دارد و همين امرتعامل هند با ايران را با دشواري مواجه خواهد نمود. يافته هاي مقاله نيز مبين تأييد فرضيه مطروحه است.