اثر بخشي درمان مبتني بر ذهني سازي بر كيفيت زندگي كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي/ بيش فعالي (ADHD)

The effectiveness of mentalization-based treatment on quality of life among children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD)

هدف از مطالعه حاضر سنجش اثربخشي درمان مبتني بر ذهني سازي براي كودكان (MBT-C) بر كيفيت زندگي كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي/ بيش فعالي (ADHD) است. جامعه­ ي آماري اين پژوهش شامل كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي/ بيش فعالي سنين مدرسه (6 تا 12 سال) شهر شيراز است و نمونه­ي مورد پژوهش از بين بيماران مراجعه كننده به كلينيك هاي سرپايي خدمات روانشناختي شهر شيراز انتخاب شدند و مطالعه بر روي آنها انجام شد. نمونه­ ي اين پژوهش شامل 60 نفر مراجعه كننده كودك مبتلا به ADHD بود. شركت كنندگان به مدت حداقل 12 هفته تحت درمان قرار گرفتند. اين پژوهش به روش آزمايشي با اندازه گيري هاي مكرر با سه گروه مداخله انجام شد. نتايج نشان داد كه اين درمان بر كيفيت زندگي كودكان به خصوص در تركيب با درمان دارويي در تمام ابعاد اثربخش بوده است. بنابراين مي توان دريافت كه اين درمان از طريق ارتقاء ظرفيت ذهني سازي در كودكان ADHD و والدينشان مي تواند كيفيت زندگي اين كودكان را به خصوص در كاركرد عاطفي و تنظيم هيجاني بهبود بخشد.

Attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) is one of the most prevalent psychiatric diagnosis. These children have many problems in different aspects of their life. The aim of present study was to determine the effectiveness of Mentalization-Based Treatment for children (MBT-C) on improvement of the quality of life among school-aged children 6 to 12 with ADHD. A Sample consisting of 60 children with diagnosis of ADHD was selected and then randomly assigned to experimental and control groups. This experimental study was carried out in mixed method with three groups of interventions including MBT-C, pharmacotherapy with Methylphenidate and combination intervention. Each child participated in 12 to 36 separate sessions of interventions. The results indicated important improvements in all aspects of children's quality of life through MBT-C, especially in combination with methylphenidate. Therefore, this kind of intervention through the capacity of mentalizing in children and their parents can improve the quality of life especially affective functions and emotional regulation.