تأملاتي معرفت‌شناختي در باب عدالت فرهنگي

دغدغه بسط عدالت در حوزه فرهنگ، در كنار عدالت اقتصادي، عدالت سياسي و... ما را با تركيب عدالت فرهنگي روبه‌رو مي‌كند. مفهوم عدالت فرهنگي به‌معناي عادلانه يا ناعادلانه‌خواندن كنش‌ها، سياست‌ها، توزيع كالاهاي فرهنگي و به‌طور كل، نظام فرهنگي، مفهومي به‌غايت پيچيده است كه كشف چيستي آن و تعيين معيارها و شاخص‌هايش متوقف بر پرسش‌هاي اساسي معرفت‌شناختي است. اين تحقيق با روش توصيفيتحليلي درصدد است پرسش‌هاي مهم معرفت‌شناختي عدالت فرهنگي را تبيين كند. نتايج حاصله، ما را به اين سمت مي‌برد كه در تأمل درباره «درك مبدأ عدالت فرهنگي»، انطباق انتخاب‌هاي فرهنگي با ذات فرهنگ راه‌گشا است. در پرسش دوم، توجه به اصالت فرهنگْ ما را از درافتادن به نسبي‌انگاري در عدالت فرهنگي نجات مي‌دهد. ذيل مقوله «روش دستيابي به معيارهاي عدالت فرهنگي»، بايد به‌دنبال پاسخ به چيستي ماهيت فرهنگ و امكان كنترل‌پذيري آن بود. تكثرگرايي در عدالت فرهنگي و لزوم غايت‌گرايي، دو اصل ديگر عدالت فرهنگي خواهد بود كه مقاله بدان مي‌پردازد.