اثر اطلاعات ناقص بر عرضه كل: مطالعه موردي اقتصاد ايران

از زمان ظهور نظريه ادوار تجاري، اقتصاددانان هميشه در تلاش براي بررسي ماهيت بازارهاي ناقص بوده اند. دراين خصوص، سوال مطرح شده در ادبيات اقتصاد كلان، اين بوده است كه آيا اصطكاك (چسبندگي ها) موجب جايگزيني، منحني عرضه كوتاه مدت به جاي بلندمدت مي گردد يا خير. براي پاسخ به اين سوال، دو دسته از مدل هاي اطلاعات ناقص مبتني بر پايه هاي خردي مورد بحث قرار مي گيرد: الف) مدل هاي با اطلاعات جزئي؛ كه عاملان اقتصادي شرايط اقتصادي را با اخلال دريافت مي كنند و ب) مدل هاي با اطلاعات تاخيري؛ كه عاملان اقتصادي تغييرات اقتصادي را با وقفه دريافت مي كنند. تمام داده هاي مورد استفاده در اين مطالعه به قيمت هاي ثابت سال 1390 و بطور سالانه براي دوره زماني 1368-1396 بوده و بصورت سرانه مي باشند. بعد از لگاريتم گيري از متغيرها با استفاده از فيلتر هدريك پرسكات، متغيرها روند زدايي شده و در نهايت با مقداردهي برخي پارامترها از مطالعات گذشته، متغيرها شبيه سازي شده با داده هاي واقعي مقايسه و اعتبار مدل محك خورد. نتايج حاكي از آن است كه الگوي معرفي شده قادر است، براي توضيح وقايع و تاثير تكانه هاي مختلف بر متغيرهاي كلان از حالت باثبات را شبيه سازي كند. نتايج اين تحقيق نشان مي دهند با يك شوك مثبت تقاضاي كل، توليد و سطح عمومي قيمت ها افزايش پيدا خواهند كرد؛ از طرفي، با افزايش بيشتر در پارامترهاي چسبندگي واقعي و اطلاعات، توليد افزايش بيشتري از خود نشان مي دهد و تورم افزايش كمتري نسبت به زماني كه چسبندگي كمتر است، خواهد داشت.