مقايسه سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند با اختلال هويت جنسي (ترنسكشوال يا TS) با مادران داراي فرزند عادي

A Cross-Comparison of the Social Adjustment of the Mothers with Transsexual Children with that of Mothers with Normal Kids

در اين پژوهش سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند ترنسكشوال يا TSبا سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند عادي مقايسه شده است. هدف از اين مطالعه اين بود كه آيا حضور فرزند ترنسكشوال بر سازگاري اجتماعي مادران تأثير منفي مي­‌گذارد يا خير؟ اين پژوهش، مطالعه اي علّي – مقايسه اي است. جامعه آماري اين پژوهش شامل مادران داراي فرزند TS مراجعه كننده به انستيتو روانپزشكي تهران و مادران داراي فرزند عادي مشغول به تحصيل در مجتمع آموزشي سيناي شهر تهران بود. نمونه‌­هاي آماري پژوهش شامل 40 مادر داراي فرزند TS مراجعه­‌كننده به انستيتو روانپزشكي تهران و 40 مادر داراي فرزند عادي بود كه در مجتمع آموزشي راهنمايي و دبيرستان ابن‌­سينا مشغول به تحصيل بودند كه به­‌صورت تصادفي ساده انتخاب شدند. در اين مطالعه از مقياس سازگاري اجتماعي ويزمن و پيكل (1994) استفاده شده است. اين مقياس يك مصاحبه نيمه ساختاريافته است كه سازگاري اجتماعي را در هفت حوزه يا نقش اصلي بررسي مي­‌كند. اين نقشها شامل سازگاري در وظائف روزمره، فعاليتهاي اجتماعي و فوق­‌برنامه، روابط خويشاوندي، روابط زناشويي، نقش والديني، روابط خانوادگي و وضعيت اقتصادي بودند. نتايج نشان داد كه ميان سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند TS با سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند عادي تفاوت معنادار وجود دارد(0/001= P). تحليل واريانس يك طرفه و مقايسه نتايج آن نشان داد كه ميان سازگاري اجتماعي مادران داراي فرزند TS با متغيرهاي دموگرافيك، سن فرزند، سن مادر، ميزان تحصيلات مادر، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان و ترتيب تولد فرزند TS دخالتي وجود ندارد. با توجه به نتايج حاصل به نظر مي­رسد در مجموع مادران داراي فرزند TS نسبت به مادران با فرزند عادي سازگاري اجتماعي كمتري دارند.

This study was conducted to compare the social adjustment of the mothers with transsexual children with that of mothers with normal kids in order to find out the negative impacts of having a trans child on social adjustment of mothers. This research had a causal-comparative design. The statistical population of the study comprised mothers with trans children referred to Tehran Psychiatric Institute as well as mothers of normal kids studying at Sina Educational Center, Tehran. The study sample included 80 mothers (40 mothers having trans children and 40 mothers having normal kids studying at middle and high schools). In the present study, the Weissman & Paykel Social Adjustment Scale was utilized which probed social adjustment in six role areas comprising daily work, social and leisure activities, relationships with extended family, role as a marital partner, parental role, and role within the family unit, including perceptions about economic functioning. The result showed that there was a significant difference between social adjustment of mothers with trans children and that of mothers with normal kids (P=0.001). Results of one-way ANOVA demonstrated that there was no significant relationship between the demographic variables, i.e., children’s age, mothers’ age, the length of marriage, mothers’ education level, number of children, and birth order, and social adjustment of mothers with trans kids. Based on the research findings, it can be stated that the social adjustment of mothers with trans children is lower than that of mothers with normal kids.