بررسي نظريه تجربه نبوي يوسف دره حداد

در جهان غرب و به‌طور عمده دنياى مسيحى، به دليل تحريف‌هاي كتب عهد عتيق و جديد و نارسايى آموزه‌هاي مذكور، نظريات گوناگونى پيرامون وحيانى بودن يا نبودن اين كتب مطرح شده كه صرف‌نظر از درستى يا نادرستى آن عقايد و آراء در مورد عهدين، تعميم آن نظرات به قرآن كريم جفايي در حق اين كتاب آسماني است. دره حداد يكي از مستشرقان غيرمسلماناني است كه سعي كرده است با مقايسه تطبيقي قرآن و عهدين و تقسيم‌بندي رسالت پيامبر اكرم (ص) در پنج مرحله زماني متفاوت، قرآن كريم را حاصل تجربه پيامبر اكرم (ص) معرفي نمايد. اين مقاله بر آن است با روش تحليلي ـ انتقادي و با توجه به تفاوت محتوايي و هنري بسيار از آموزه‌هاي قرآني (قصص) با عهدين و الهي بودن منشأ دريافت‌هاي وحياني حضرت محمد (ص)، ديدگاه وي در اين خصوص را بررسي نمايد. افزون بر اين‌كه با توجه به عصمت آن حضرت در دريافت وحي، معجزه بودن قرآن، امّي بودن پيامبر (ص) و آيات فراوان قرآني، تجربي بودن وحي نبوي و تأثير از يهود و مسيحيت، نيز تأثيرپذيري قرآن كريم از فرهنگ زمانه جاهليت و به‌طوركلي ايده همسان‌انگاري وحي قرآني با تجربه ديني مردود مي‌گردد.