عنوان مقاله :
تحليل ساختار شخصيت در رمان «مصابيح اورشليم» علي بدر بر مبناي نظريه كنشي گرماس
پديد آورندگان :
ناظمي سجزي ، زهرا دانشگاه شهيد بهشتي , سيفي ، طيبه دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
ساختارشخصيت , نظريه كنشي , گرماس , علي بدر , مصابيح اورشليم
چكيده فارسي :
گرماس ناقد ساختارگراي فرانسوي در مقام معناشناس، با مطالعه و بررسي معنا و ساختارهاي معنايي، فرضيه مدل كنشي را مطرح كرد تا نقش شخصيتها در روايت بهتر آشكار شود. در اين فرضيه سه رابطه با هم تركيب ميشوند، رابطه خواست، پيامرساني و كنشي كه از سه الگوي دوتايي: كنشگزار/ كنشپذير، كنشگر/ هدف، كنش يار/ ضد گنشگر تشكيل شده است. رمان «مصابيح اورشليم» علي بدر از جمله بهترين رمانهاي معاصر عراق است كه مسأله درگيري اعراب و اسرائيل را به شكل كامل دربردارد و دوره طولاني از تاريخ فلسطين را شامل ميشود ونويسنده متناسب با طرح رمان، شخصياتها را از ميان جامعه علمي و فرهيختگان معاصر جهان عرب انتخاب كرد كه نشان از آگاهي وحساسيت وي در اين گزينش دارد. هدف از اين نوشتار، واكاوي اين رمان و تحليل شخصيتها و كنشهاي آن بر مبناي نظريه كنشي گرماس به روش توصيفي تحليلي است تا نحوه توليد معنا و شكلگيري رويدادهاي رمان بدست اين شخصيتها وكنشگران تبيين شود، علاوه بر اين مخاطب نقش ادوارد سعيد، شخصيت اصلي و قهرمان حقيقي در سراسر رمان در كنار ديگر كنشگران در پيشبرد روايت به سمت اهداف وخواستههاي نويسنده را دريابد. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد كه بحران هويت و جستجو براي يافتن هويت ملي، طرح اصلي و هسته مركزي رمان است كه چالش عمده شخصيتها و كنشگران و محور و محرك كنش آنهاست و نويسنده در بستر تقابل ميان شخصيتهايي با يك مليت يا مليتي متفاوت و با كنشهاي متناقض آنها درسراسر رمان، توانسته به طور صريح موضوع درگيري و چالش فلسطينيها با صهيونيستها را بر سر مسألۀ قدس، در لابلاي كنشهاي آنها به مخاطب بنماياند.