شناسايي برخي از كاركردهاي استعاره در رهبري سازمان

محيط پويا و پيچيده امروز، ديگر مجال و فرصت زيادي براي واكنش مناسب فراهم نمي‌آورد. شركت‌هايي كه نمي‌توانند با تغييرات همراه شوند نابود مي‌شوند. علاوه‌براين، كاركنان در بمباران اطلاعات عصر ديجيتال، كم‌تر مجالي براي توجه پيدا مي‌كنند. هرگونه ابهام هم در امور، هم بر شدت پيچيدگي مي‌افزايد. رهبران سازمان براي ارتباط با كاركنان و همسوسازي آنها بايد به شكلي شفاف، دقيق و در كم‌ترين زمان ممكن  اطلاعات را منتقل نمايند. استعاره به‌عنوان يك ابزار توانمند و بسيار كارا در انتقال مفاهيم مي‌تواند به رهبر در دستيابي به اهداف مدنظرش كمك كند؛ ابزاري قدرتمند كه بسياري از شعرا و نويسندگان بزرگ از آن بهره‌ها جسته‌اند؛ چراكه استعاره حجم زيادي از مفاهيم را در كم‌ترين كلمات منتقل مي‌كند. چشم‌اندازسازي، الهام‌بخشي و اقناع از كاركردهاي اصلي استعاره تصور مي‌شود. پژوهش پيش ‌رو با هدف بررسي نقش و كاركرد استعاره در رفتار رهبري سازمان با استفاده از روش قوم‌نگاري و روش تحليل مضمون در تحليل داده‌ها، به مطالعه يكي از سازمان‌هاي موفق كه چند تجربه تغيير موفق سازماني را پست سر گذاشته، پرداخته ‌است. در بيش از يك سال مشاهده و شركت در جلسات متعدد رهبري سازمان سعي شده است استعاره‌هاي به‌كاربرده‌شده شناسايي و براساس كاركرد، دسته‌بندي شوند. پس از بررسي و انجام تحليل محتوا چهار كاركرد براي استعاره‌ها شناسايي شد. به‌نظر مي‌رسد رهبر در برهه‌هاي مختلف زماني تمركز بيشتري بر استفاده از كاركردهاي خاص از استعاره برمبناي كاركرد آنها داشته است.