عنوان مقاله :
نقش قلب در آگاهي و كاركردهاي شناختي
پديد آورندگان :
موسوي ، منيره السادات دانشگاه تهران - مركز تحقيقات بيوشيمي و بيوفيزيك , رياضي ، غلامحسين دانشگاه تهران - مركز تحقيقات بيوشيمي و بيوفيزيك
كليدواژه :
كاركرد شناختي , عصبشناسي قلب , ارتباطات مغز-قلب , سيستم عصبي مستقل قلبي , مغز كوچك قلب
چكيده فارسي :
مسئله آگاهي و شناخت، از ديرباز بهعنوان مسئلهاي مطرح براي بشر بوده و هزاران سال است كه انسان بر روي اين ويژگي منحصربه فرد خود در حال تفكر و تحقيق است. تاكنون اغلب تحقيقات در اين زمينه، كاركرد شناختي را در ارتباط با مغز جانوران مورد بررسي قرار دادهاند. طي دو دهه پاياني قرن بيستم، وجود نوعي رابطه غيرمنتظره و شگفتانگيز بين اختلالات شناختي و اختلالات قلبي-عروقي توسط پژوهشهاي بسيار زيادي در سرتاسر جهان گزارش گرديد. اين مطالعات، در نهايت در سال 1999 منجر به شكلگيري شاخه جديدي از علم با نام نوروكارديولوژي (عصبشناسي قلب) گرديد كه به مطالعه ارتباطات مغزقلب ميپردازد. پژوهشهاي انجام شده توسط محققين عصبشناسي قلب نشان ميدهد كه قلب بسيار پيچيدهتر از يك پمپ مكانيكي بوده و حاوي يك سيستم عصبي مستقل ميباشد كه بهصورت چند گره عصبي مرتبط با هم پيرامون سيستم هدايتي قلب آرايش يافتهاند. به علاوه، توليد و ترشح درونقلبي بسياري از هورمونها و مولكولهاي كوچك مغزي كه باعث انواع كاركردهاي شناختي مانند حافظه، تفكر، تصميمگيري و انگيزه ميشوند، در حدي به اين شبكه پيچيدگي بخشيده است كه با عنوان يك مغز كوچك توصيف ميشود. زماني كه فرد احساسات مثبت مانند بخشندگي و محبت را تجربه ميكند، بيشترين همزماني در ارتباطات مغزقلب ايجاد ميگردد كه موجب بهبود كاركرد شناختي ميگردد در مقابل، احساسات منفي مانند تنفر و حسادت با برهم زدن هماهنگي در ارتباطات مغزقلب، داراي اثرات منفي بر كاركردهاي شناختي ميباشند؛ لذا قلب نيز مانند مغز تأثير قابل توجهي بر كاركردهاي مختلف شناختي دارد.