رابطۀ حسادت و قلدري سازماني با بدبيني‌سازماني معلمان تربيت بدني؛ نقش ميانجي سكون‌زدگي شغلي

هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطۀ حسادت سازماني و قلدري سازماني بر بدبيني‌سازماني معلمان تربيت بدني با نقش ميانجي سكون‌زدگي شغلي بود. اين پژوهش از نظر راهبرد اصلي، كمي، از نظر راهكار اجرايي، پيمايشي و از نظر تكنيك تحليلي، توصيفي همبستگي بود. جامعۀ آماري، معلمان تربيت بدني جنوب استان آذربايجان غربي (420 نفر) بود كه 201 نفر از آنها به‌صورت نمونه‌گيري تصادفي (در دسترس) انتخاب شدند. ابزار تحقيق پرسشنامه‌هاي حسادت سازماني ولي‌زاده، آذربايجاني (1389)، بدبيني‌سازماني دِين و همكاران (1998)، قلدري سازماني اينارسن و همكاران (2009)، سكون‌زدگي شغلي آلن (2004)، است. داده‌ها با روش‌هاي آمار توصيفي و استنباطي، به كمك دو نرم‌افزار SPSS vs. 20 و lisrel. 8.50 تجزيه‌وتحليل شد. يافته‌ها نشان داد كه اثر مستقيم متغير حسادت سازمانيبرمتغير سكون‌زدگي شغلي؛ متغير حسادت سازماني بر بدبيني‌سازماني؛ متغير قلدري سازماني بر سكون‌زدگي شغلي؛ متغير قلدري سازماني بر بدبيني‌سازماني و متغير سكون‌زدگي شغلي بر بدبيني‌سازماني، معنا‌دار و مثبت است. ضريب مسير غيرمستقيم متغير حسادت سازماني از طريق سكون‌زدگي شغلي بر بدبيني‌سازماني و متغير قلدري سازماني از طريق سكون‌زدگي شغلي بر بدبيني ‌سازماني نيز مثبت و معنادار بود. بنابراين مي‌توان پذيرفت كه گسترش قلدري سازماني و حسادت سازماني، سكون‌زدگي شغلي را در پي دارد كه پيامد آن نيز بروز بدبيني‌سازماني است. ازاين‌رو پيشنهاد مي‌شود به‌منظور كاهش بدبيني معلمان، مديران و سياست‌گذاران هنجارها و رفتارهاي كاهش حسادت، قلدري سازماني را در تعامل با معلمان رعايت كنند.