عنوان مقاله :
آسيب شناسي ترجمه ماي شبيه به ليس در جزء اول و دوم قرآن كريم بر اساس نظريه كارمن گارسس
پديد آورندگان :
اسودي ، علي دانشگاه خوارزمي - گروه زبان و ادبيات عربي , مظفري ، سودابه دانشگاه خوارزمي - گروه زبان و ادبيات عربي , زارع ، اكرم دانشگاه خوارزمي - گروه زبان و ادبيات عربي
كليدواژه :
نظريه كارمن گارسس , بحث ما مشبهه بليس , ترجمههاي مكارم شيرازي , مشكيني , الهي قمشهاي , خرمشاهي و فولادوند
چكيده فارسي :
قرآن كريم به سبب دارا بودن آموزههاي بلند آسماني و گنجينههاي فراوانِ صرفي، نحوي و بلاغيِ زبانِ عربي، همواره مورد توجه دانشمندان و عربيپژوهانِ سراسرِ جهان قرار گرفتهاست. به اين ترتيب، ترجمه اين كتاب ارزشمند از اهميت ويژهاي برخوردار است. از اين رو، هر ساله هزاران مقاله و پاياننامه با محوريتِ ارزيابي ترجمههاي قرآن كريم به نگارش در ميآيد تا چند و چونيِ درستي ترجمه اين كتاب مقدس، آشكار شود. از ميان ترجمههاي فارسي قرآن كريم، همواره ترجمههاي وفادارِ آن، موردِ توجه و استقبال بيشترِ خوانندگان و پژوهشگران قرار گرفتهاست؛ از جمله مترجمهايي كه با وفاداري تمام، اين مصحف گرانمايه را به زبان فارسي ترجمه كردهاند، ميتوان افرادي همچون مكارم شيرازي (Makarem Shirazi, 2001)، مشكيني (Meshkini, 2015)، الهي قمشهاي (Elahi Qomshee, 2006)، خرمشاهي (Khorramshahi, 1997) و فولادوند (Fooladvand, 1997) را نام برد. هر چند، ترجمههاي آنها نسبت به متن قرآن كريم وفادار بوده، ولي همچون هر اثر ادبي ديگري همچنانكه از شايستگيهاي بسياري بهرهمند است، ممكن است از كاستيهايي به دور نباشد. به اين ترتيب، پژوهش حاضر با تكيه بر الگوي ارزيابي ترجمه ارائهشده به وسيله كارمن گارسس (Garces, 1994) و بر مبناي سطح دوم اين نظريه (سطح صرفي و نحوي) ترجمههاي اين مترجمها را در حوزه «ماي شبيه به ليس» مورد پژوهش و ارزيابي قرار دادهاست. پس از بررسي، اين يافته به دست آمد كه مهمترين عامل در ضعف ترجمههاي موردِ اشاره در اين حوزه، معادليابي نكردنِ درست در زبان مقصد و ناديده گرفتن بيپردهگوييهاي خداوند در اين كتاب ارزشمند (قبض نحوي) بودهاست.