عنوان مقاله :
گونه شناسي مسكن شهر قزوين با تاكيد بر سياست هاي دولت بعد از انقلاب
پديد آورندگان :
اسماعيلي ، محسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , رهبري منش ، كمال دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
كليدواژه :
گونه شناسي , مسكن , سياست هاي دولت , سياست هاي مسكن بعد از انقلاب , قزوين
چكيده فارسي :
بيان مساله: گونه شناسي از منظر معماري، داراي ماهيت و جنبه هاي درهم آميخته از ماده و معناست كه در ذهن معمار به تبلور مي رسد. نقشه ذهني معماران تجربي در طراحي بناها در ايران تا قبل از اواخر دهه 40، بر اساس آميختگي محيط و فرهنگ استوار بوده است اما از آن پس، شروع به تبلور خانه هاي معاصر كه برآيند سياست هاي دولتي مسكن بوده، نموده است. سوال تحقيق: سوال اصلي اين پژوهش وضعيت الگوي مسكن در شهر قزوين با توجه به سياست هاي دولتي چگونه است؟ اهداف تحقيق: گونه شناسي مسكن در شهر قزوين با تأكيد بر سياست هاي مسكن روش تحقيق: اين پژوهش با روش تحليل كيفي و پيمايشي صورت پذيرفت. ابتدا در بخش مباني مفهوم گونه شناسي جمع بندي نظري گرديد. در ادامه، با استفاده از راهبرد پژوهش كيفي و به كمك مطالعات اسنادي در خصوص دوره هاي سياستي دولت بعد از انقلاب، هفت نمونه مسكوني در شهر قزوين شناسايي شده است. در انتها نيز با كاربرد رويكرد پژوهش تاريخي و به وسيله ي مطالعه ي اسنادي و مصاحبه با مطلعين به مطالعه ي تطبيقي نمونه هاي منتخب سياستي و گونه هاي بومي پرداخته شده است. مهم ترين يافته ها و نتيجه گيري تحقيق: نتايج پژوهش حاضر حاكي از اينست سياست هاي مسكن متمركز بر برنامه هاي حمايتي براي اقشار كم درآمد با رويكرد كمي گرا و همچنين تعيين ضوابط و مقررات تيپ نه منتج از مطالعات ويژه هر شهر در طرح هاي جامع و تفصيلي براي اقشار متوسط به بالا منجر به افزايش كمي نه كيفي فضاي مسكوني در چند دهه اخير گرديده است. در صورتي كه گونه هاي بررسي شده در بافت تاريخي حاكي از تاثير فعاليت، تعلق خاطر و همگرايي در ساخت مسكن است. همچنين طي چند دهه اخير سطح كاربري مسكوني كاهش و سطح شبكه معابر افزايش يافته كه مفهوم مسكن با ماشين و خيابان آميخته شد. از سوي ديگر الگوي قطعات در گذشته سيال بوده، تحت تأثير ضابطه يك جبهه ساخت در60 درصد قطعه، وارداتي و بدون در نظر گرفتن شرايط بوميفرهنگي و تغيير ساختار حرفه و پيشه شهر قزوين (از بازرگاني، باغداري و كشاورزي به خدماتي و صنعتي) بر هم خورد. از اين رو تغييرات كالبدي و عملكردي ياد شده منجر به از بين رفتن تنوع گونه هاي مسكن بومي و يكسان شدن ساختار الگوي مسكن گرديد. از اين رو بومي نمودن ضوابط و مقررات معماري مسكن بويژه در مقياس خرد (محله اي) و مقياس مياني (منطقه اي) در راستاي ارتقاء كيفيت مسكن ضروري به نظر مي رسد.
عنوان نشريه :
انديشه معماري
عنوان نشريه :
انديشه معماري