تأثير تنك خوشه خرما بر برخي ويژگي‌هاي فيزيكي، فيزيولوژيكي، عناصر معدني و عارضه خشكيدگي خوشه خرما در منطقه بم

عارضه خشكيدگي خوشه خرما يكي از مشكلات مهم نخلستان هاي ايران است كه كميت و كيفيت ميوه خرما را تحت تأثير قرار مي دهد. هدف از اين مطالعه ارزيابي تاثير تنك خوشه به عنوان يك عامل مديريتي بر روي عارضه خشكيدگي خوشه خرما و ويژگي هاي فيزيكي، شيميايي و فيزيولوژيكي ميوه هاي خرماي رقم مضافتي بود. آزمايش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي انجام شد. چهار تيمار تنك خوشه اعمال شد كه شامل: T1، كوتاه كردن يك سوم كل خوشك ها از نوك انتهايي در مرحله گرده افشاني (3.1 tippol)؛ T2، برداشتن يك سوم كل خوشك ها در مرحله كيمري (3.1 skim)؛ T3،كوتاه كردن يك سوم كل خوشك ها از نوك انتهايي در مرحله كيمري (3.1 tipkim)؛ T4، برداشت كامل برخي خوشه ها (روش سنتي كشاورزان به عنوان شاهد) بودند. برخي ويژگي هاي فيزيكي (درصد خوشه خشكيده، درصد ميوه خشكيده، وزن ميوه، طول و قطر ميوه)، فيزيولوژيكي (ميزان پرولين و كربوهيدرات كل، فعاليت آنزيم سوپراكسيد ديسموتاز و گاياكل پراكسيداز ميوه خرما) و شيميايي (مقدار پتاسيم و فسفر ميوه خرما) نخل هاي خرما اندازه گيري شد. نتايج نشان داد كه درصد خوشه ها و ميوه هاي خشكيده در تيمارهاي تنك 3.1 tippol و 3.1 skim در مقايسه با تيمار شاهد؛ به طور معني داري  (p ≤0.05)كاهش يافت. در مقايسه با تيمار شاهد؛ تيمارهاي  3.1 tippolو 3.1 skim به طور معني داري (p ≤0.05) باعث افزايش وزن (%30)، قطر (%30)، ميزان پرولين (%69)، فعاليت آنزيم سوپراكسيد ديسموتاز (SOD) (%90) و پتاسيم (K) (%13) ميوه خرما شدند. مي توان نتيجه گيري كرد تيمارهاي تنك 3.1 tippol و3.1 skim  به طور قابل ملاحظه اي عارضه خشكيدگي خوشه خرما را كاهش دادند. كوتاه كردن يك سوم كل خوشك ها از نوك انتهايي در مرحله گرده افشاني به علت همزماني گرده افشاني و تنك، به نخلداران منطقه توصيه مي گردد.