شماره ركورد :
1207016
عنوان مقاله :
معرفي «زباهيجان» به‌عنوان حلقۀ مفقودۀ قوم‌نگاري ارتباط: مكمل الگوي SPEAKING هايمز
پديد آورندگان :
پيش قدم ، رضا دانشگاه فردوسي مشهد - گروه آموزش زبان انگليسي و روان‌شناسي تربيتي , ابراهيمي ، شيما دانشگاه فردوسي مشهد - گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي , شعيري ، حميد رضا دانشگاه تربيت‌ مدرس - گروه زبان و ادبيات فرانسه , درخشان ، علي دانشگاه گلستان - گروه آموزش زبان انگليسي
از صفحه :
1
تا صفحه :
41
كليدواژه :
قوم‌شناسي ارتباط , الگوي SPEAKINGهايمز , زباهيجان فرهنگي , قبض و بسط گفتماني.
چكيده فارسي :
الگوي SPEAKING هايمز (1967)، يكي از الگوهاي مرتبط با نظريه قوم‌شناسي ارتباط است كه عوامل مؤثر در تعامل ميان افراد را 8 مؤلفۀ موقعيت/صحنه، شركت‌كنندگان، هدف، ترتيب‌گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانين‌گفتمان و نوع‌گفتمان درنظر مي‌گيرد و معتقد است با بررسي اين عوامل مي‌توان تصوير جامعي راجع‌به فرهنگ و تفكر افراد يك جامعه به‌دست آورد. باتوجه به اينكه در تعاملات روزمره و فرهنگ يك جامعه واژگان و عبارات زباني داراي بار هيجاني مثبت و منفي هستند و اين هيجانات در تفسير فرهنگي مؤثر هستند و ازآنجاكه رابطۀ مستقيمي ميان جهان واژه، جهان مغز و جهان بيرون وجود دارد، به‌نظر مي‌رسد اين الگو با افزودن بُعد هيجان به ESPEAKING تغيير يابد و تصوير دقيق‌تري ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطۀ ميان زبان، فرهنگ و هيجان واژگان، مفهوم »زباهيجان فرهنگي « را با تحليل قطعۀ زباني »نازكردن « و واژگان مرتبط با آن معرفي كرده و با توجه به قبض و بسط گفتماني، قوم‌نگاري ارتباط را به قوم‌نگاري هيجاني ارتباط بسط مي‌دهند. از اين‌منظر مي‌توان گفت افراد نسبت به واژۀ ناز داراي درجۀ هيجاني متفاوتي هستند كه با اين هيجانات مي‌توانند قبض و بسط گفتماني ايجاد كنند و چشم‌انداز مكالمۀ خود را تغيير دهند. درنظرگرفتن زباهيجان‌هاي فرهنگي شكاف ميان مطالعات جامعه‌شناسي و روان‌شناسي را كمرنگ‌ zwj; مي‌كند و سبب مي‌شود با نگاهي سيستمي و كل‌نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله‌كردن و تقطيع فرهنگ و هيجان جلوگيري شود.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
لينک به اين مدرک :
بازگشت