اثربخشي برنامه آموزش پيش از ازدواج بر اساس مدل لارسون بر باورهاي محدودكننده نسبت به انتخاب همسر در دانشجويان

امروزه براي اكثر افراد در جوامع مختلف فرايند انتخاب همسر مسئله اي مهم و مشكل است. انتخاب فرد مناسب براي ازدواج يكي از پراسترس ترين تصميمات فرد در طول زندگي مي باشد. افراد براي يافتن فرد مناسب ازدواج به شدت تلاش و سعي مي كنند پيش از ازدواج دريابند آيا انتخاب صحيحي كرده اند؟ اما متأسفانه زيربناي اساسي تلاش افراد در انتخاب فرد مناسب از باورها يا انتظارات غير واقعي نشأت مي گيرد. هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش پيش از ازدواج بر اساس مدل لارسون بر باورهاي محدودكننده نسبت به انتخاب همسر در دانشجويان بود. اين تحقيق از نوع آزمايشي و طرح پيش‌آزمون پس‌آزمون با گر وه كنترل بود. بدين منظور از بين دانشجويان دختر و پسر دانشگاه شيراز از طريق فراخوان جهت شركت در كارگاه آموزش پيش از ازدواج دعوت به عمل آمد. از بين افراد ثبت نام كننده 60 نفر جهت نمونه، انتخاب و در دو گروه آزمايش و كنترل جايگزين شدند. پس از انتخاب تصادفي گروه هاي آزمايش و كنترل، ابتدا بر روي هر دو گروه پيش آزمون اجرا گرديد. سپس مداخله آزمايشي بر روي گروه آزمايش اعمال گرديد و پس از اتمام آن، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش عبارت بود از مقياس نگرش به نحوه انتخاب همسر .(ARMS) يافته ها نشان داد كه بين آزمودني هاي گروه آزمايش و گروه كنترل از نظر زير مقياس هاي عشق باوري، تجربه محوري، ايده آل گرايي، آسان بيني و خوش باوري تفاوت معني داري وجود دارد ولي در زير مقياس متضادجويي تفاوت معناداري بين دو گروه مشاهده نشد. با توجه به يافته هاي پژوهش و اهميت باورهاي منطقي و كارآمد در استحكام خانواده، آموزش هايي در زمينه نحوه انتخاب همسر ضروري به نظر مي رسد. بر اساس نتايج اين پژوهش پيشنهاد مي شود كه نتايج اين گونه تحقيقات در اختيار مراكز و سازمان هاي مختلف مربوطه قرار گيرد تا آنها بتوانند بر اساس نتايج پژوهش، برنامه ريزي مناسبي داشته باشند.