عنوان مقاله :
پهنهبندي مناطق مستعد گردشگري ساحلي در بخشي از سواحل درياي عمان
پديد آورندگان :
عرفاني ، مليحه دانشگاه زابل - دانشكده منابع طبيعي - گروه محيط زيست , احسان زاده ، ناهيد جهاد كشاورزي چابهار
كليدواژه :
اكوتوريسم , تفرج , پهنهبندي فضايي , فازي , فرآيند تحليل سلسله مراتبي
چكيده فارسي :
پيشينه و هدف فعاليتهاي اكوتوريسمي در صورتي كه بر اساس توان محيطزيست شكل گرفته و از طريق بهرهبرداري مناسب و حفاظت از پهنههاي تحت مديريت تداوم يابد منجر به توسعه و حفظ محيط زيست ميشوند. از اين رو اكوتوريسم را به عنوان يكي از انواع توريسم پايدار مي شناسند كه با مديريت مناسب قادر است همزمان اهداف حفاظت و توسعه را برآورده سازد. يكي از مهمترين فعاليتهاي مديريتي، پهنهبندي و اولويتبندي مكاني محلهاي مناسب جهت توسعه گردشگري است. مكانهاي مناسب از بهترين وضعيت معيارهاي مورد ارزيابي از پيش تعريف شده برخوردارند. روند انتخاب پهنه مناسب به طور معمول شامل دو مرحله اصلي است؛ غربالگري (شناسايي تعداد محدودي از پهنههاي نامزد از يك منطقه جغرافيايي گسترده با توجه به طيفي از معيارها) و ارزيابي. ارزيابي اراضي فرآيند پيشبيني استفاده بالقوه از اراضي براساس ويژگيهاي آن است. با توجه به اهميت مساله پهنهبندي در مديريت گردشگري، تا كنون مطالعات بسياري انجام شده است، اما مرور مطالعات انجام شده در ايران نشان داد كه سواحل كمتر مورد توجه اين گونه مطالعات بودهاند. از اين رو پژوهش حاضر در نظر دارد با توجه به منابع بومشناختي و اقتصادي اجتماعي به شناسايي و اولويتبندي پهنههاي مناسب اكوتوريسم در قسمتي از سواحل درياي عمان در كشور ايران بپردازد. هدف از مطالعه حاضر بررسي قابليت و پهنهبندي حوزه آبخيز شرقي خليج چابهار با طول ساحلي 47 كيلومتر جهت گردشگري ساحلي و همچنين شناسايي و انتخاب مناسبترين پهنهها بر اساس ارحجيت آنها از نظر معيارهاي مورد بررسي است. مواد و روش ها در ابتدا تمامي معيارهاي ممكن ارزيابي تناسب زمين براي توسعه گردشگري در منطقه مورد مطالعه با توجه به مرور منابع انتخاب گرديد و در نهايت با استفاده از تدوين پرسشنامهاي و به كار بستن روش دلفي، معيارها گزينش و نهايي شد. معيارهاي ارزيابي شناسايي شده كه در دو قالب عامل (پيوسته و گسسته) و محدوديت قرار دارند عبارتند از؛ معيارهاي عامل پيوسته شامل فاصله از رودخانه، فاصله از تالاب، فاصله از كوه هاي هزار دره، فاصله از بندر و اسكله، فاصله از مراكز تاريخي و فرهنگي، فاصله از پوشش گياهي خاص، فاصله از پوشش جانوري خاص، فاصله از اراضي كشاورزي، فاصله از موج فشان، فاصله از سواحل صخرهاي، فاصله از سواحل ماسهاي، فاصله از جاده، فاصله از مناطق روستايي، و فاصله از مناطق شهري. معيارهاي عامل گسسته شامل پوشش گياهي، معيارهاي محدوديت شامل حريم تالاب، حريم رودخانه، حريم ساحل. معيارهاي ارزيابي پس از شناسايي، تهيه و نقشهسازي شدند و در نهايت با استفاده از روش ارزيابي چند معياره (MCE) و رويكرد تركيب خطي وزندار (WLC) ادغام شدند. وزن هر يك از معيارهاي عامل به روش تحليل سلسله مراتبي (AHP) به دست آمد و همه لايههاي مربوط به اين معيارها به روش فازي استاندارد و بيبعد شد. استاندارد سازي معيارهاي محدوديت به روش بولين انجام شد. مناطقي كه بيش از هفتاد درصد مطلوبيت جهت توسعه اكوتوريسم ساحلي را دارند و همين طور از حداقل مساحت 9 هكتار برخوردارند به عنوان پهنههاي مناسب شناسايي شد. اين دو فيلتر با اعمال تابع Siteselect اجرا شد. نتايج و بحث ضريب سازگاري به دست آمده در روش فرآيند تحليل سلسله مراتبي، 0.5 بوده كه كمتر از 0.1 است و بنابراين وزندهي به درستي انجام شده است. نقشه فيلترشده (بر اساس حداقل مساحت و حداقل مطلوبيت) حاصل از WLC نشان داد كه پهنههاي مناسب جهت توسعه اكوتوريسم در امتداد خط ساحلي بوده و عمدتاً عوامل طبيعي وجاذبههاي فراوان زمينشناختي در اين انتخاب موثر بودهاند. به طوريكه نتايج حاصل از وزندهي معيارها نشان ميدهد كه سواحل صخرهاي، سواحل ماسهاي و كوههاي هزار دره (بدلندها) بيشتر وزن را در بين همه معيارهاي عامل به خود اختصاص دادهاند كه به ترتيب عباتند از 0.19، 0.134، 0.12 و 0.09 و نشاندهنده جذابيت فراوان اين پديدهها در جذب گردشگر از نظر كارشناسان است. لايه حاصل از روي همگذاري به دو طبقه مناطق مطلوب و نامطلوب طبقهبندي شد. نتايج تحقيق نشان داد كه مكانهاي مستعد گردشگري 233 هكتار بوده و در قالب هفت پهنه در امتداد ساحل قرار دارند. پهنههاي 4، 5، 2 و 3 به ترتيب بر اساس ويژگيهاي آماري مطلوبيت و همينطور بهدليل برتري ويژگيهاي چشمانداز، نزديكي به دريا و امكان دسترسي بيشتر و همچنين شناختهتر بودن مكانها در اولويت نخست قرار گرفتند. بررسي ميداني صورت گرفته نيز نشان داد كه اين مناطق بيشتر مورد بازديد گردشگران قرار ميگيرد كه نشاندهنده اعتبار روش و معيارهاي بهكار رفته است. پهنههاي 7، 1 و 6 نيز به ترتيب در اولويت بعدي قرار دارند كه جهت افزايش مطلوبيت گردشگري نياز به مديريت و برنامهريزي بيشتري از نظر دسترسي دارند. اين نتايج نقش فاكتورهاي اقتصادي اجتماعي و خصوصاً تاسيسات زيربنايي را نشان ميدهد و ناديده گرفتن آن منجر به منتفي شدن كاربري تفرجي و يا تحميل صدمات جبرانناپذير به محيط زيست ميشود. نتيجه گيري منطقه مورد مطالعه تا كنون كمتر تحت تاثير توسعه شتابزده بوده و طبيعت آن همچنان سالم مانده است و در اين رابطه تخصيص بخشهايي از منطقه به كاربري اكوتوريسم، در صورت مديريت صحيح ميتواند متضمن حفظ كيفيت محيط زيستي پهنههاي شناسايي باشد، چرا كه از اكوتوريسم به عنوان بهترين سياستهاي مديريت منابع طبيعي ياد ميشود كه از طرفي منجر به كاهش عوامل تخريب و حفاظت پايدار آنها شده و از طرف ديگر با توسعه سايتهاي اكوتوريسم و بهبود تسهيلات گردشگري، وضعيت اقتصادي جامعه ميزبان گردشگران نيز بهبود ميدهد. از ميان پهنههاي شناسايي شده، چهار پهنه 4، 5، 2 و 3 در اولويت نخست جهت برنامهريزي گردشگري پيشنهاد ميشوند. ساماندهي، توسعه و بهسازي شبكههاي ارتباطي و جادهاي در منطقه موجب افزايش مطلوبيت منطقه خصوصاً پهنههاي 7، 1 و 6 خواهد شد. از اين رو توسعه شبكههاي ارتباطي و حمل و نقل هوايي، آبي و زميني، امكانات و تسهيلات رفاهي و اقامتي مورد نياز گردشگران و همين طور توسعه تورهاي گردشگري دريايي جهت افزايش مطلوبيت منطقه در جذب گردشگران داخلي و خارجي پيشنهاد ميشود. همين طور با توجه به جاذبه بالاي كوههاي هزار دره كه داراي اهميت زمينشناختي نيز ميباشد، پيشنهاد ميگردد بخشهايي از منطقه مورد مطالعه به عنوان پارك زمينشناسي يا ژئوپارك تحت مديريت قرار گيرد. براي مطالعات آينده نيز بررسي دقيقتر منطقه با اطلاعات مكاني جامعتر جهت گزينش مكاني فعاليتهاي گردشگري ساحلي در پهنههاي مطلوب شناسايي شده در اين پژوهش پيشنهاد ميشود.
عنوان نشريه :
سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافيايي در منابع طبيعي
عنوان نشريه :
سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافيايي در منابع طبيعي