شماره ركورد :
1208193
عنوان مقاله :
خاستگاه و تحول نقش‌مايۀ شاخ فراواني (كورنوكوپيا) در هنر و معماري عصر قاجار
پديد آورندگان :
عزيزي ، حسن دانشگاه حضرت معصومه - دانشكدۀ علوم انساني و هنر , بهارلو ، عليرضا دانشگاه تربيت مدرس
از صفحه :
181
تا صفحه :
198
كليدواژه :
هنر سلوكي و اشكاني , هنر قاجار , تزيينات معماري , كورنوكوپيا (شاخ فراواني)
چكيده فارسي :
هنر در ميان اقوام و تمدن‌هاي مختلف، اساساً با دو جريان يا پديدۀ رايج مواجه بوده است: يكي حفظ داشته‌ها و پرورش دستاوردهاي بومي، و ديگري اقتباس و همگون‌سازيِ عناصرِ خارجي يا وارداتي. اين فرايند دوگانه در تمدن ايران هم، به‌خصوص در حوزۀ نقش و تزيين، به‌نوبۀ خود وجود داشته است، به‌طوري كه از ادوار پيش از اسلام تا دوران ميانه و متأخر اسلامي، علاوه بر مجموعه‌‌ آرايه‌ها و نقش‌مايه‌هاي موجود، عناصري از فرهنگ‌هاي غيربومي نيز به اين هنر راه يافته و در گذر زمان با تغيير و تعديل، يا تكامل و دگرديسي مواجه شده است. كورنوكوپيا يا شاخ فراواني يكي از اين نقوش است كه پيشينۀ آن به يونان باستان و دورۀ اساطير مي‌رسد. اين آرايه در زمان حضور جانشينان اسكندر در ايران، در عصر سلوكيان و اشكانيان تحت‌تأثير فرهنگ هلنيستي، متداول و با يك دوره تأخير طولاني، در پي شيوع و تشديد جريان فرنگي‌مآبي، دوباره در هنر و معماري عصر قاجار ظاهر مي‌شود. پژوهش حاضر با روش تاريخي و توصيفي‌تحليلي در پي دستيابي به اهدافي از قبيل بررسي احتمالِ استمرارِ نقش‌مايۀ كورنوكوپيا از هنر ايرانِ پيش از اسلام و تسري آن در تزيينات وابسته به معماريِ دورۀ متأخر اسلامي در ايران (به‌ويژه عصر قاجار) است. تشريح ويژگي‌هاي بصريِ اين آرايه، نحوۀ همنشيني آن در كنار ديگر عناصر بومي و غيربومي، ميزان تأثيرات غرب، و عوامل مؤثر در ترغيب هنرمند ايراني‌ـ قاجاري به كاربست مجدد و تغيير و تعديل احتمالي آن در حوزۀ معماري و تصويرگري، از ديگر اهداف پژوهش است. نتايج حاصل از اين مطالعه، مبيّن آن است كه كاربست نقش‌مايۀ مذكور در تزيينات وابسته به معماري قاجار (گچ‌بري، كاشي‌كاري، ديوارنگاري) برآيند جريان تأثيرگذاري به نام «فرنگي‌سازي» است كه اوج آن از نيمۀ دوم حكومت قاجاريه (سلطنت ناصري) به‌بعد در همۀ شئونِ حيات اجتماعي، فرهنگي و هنري جامعۀ ايراني نمايان مي‌شود. اين نقش به‌دنبال مبادلات تجاري و ارتباطات فرهنگي با فرنگ و از پي آشنايي هنرمندان و صنعتگران بومي با گنجينۀ تصويريِ هنر غرب، در تزيينات الحاقي بناها ظاهر مي‌شود. اما اين نمود و ظهور، با توجه به حضور و حيات نسبيِ سنّت‌ها، حال‌وهوايي همگون و هماهنگ با ديگر اجزا و عناصر تزيينيِ بومي مي‌يابد؛ چنان‌كه برخلاف نمونه‌هاي غربي، به‌ندرت به‌صورت منفصل ترسيم مي‌شود و گاه حتي در دنبالۀ بند اسليميِ ايراني و به‌عنوان جزئي از يك ساختار منسجم گياهي و تجريدي كه مختص هنر و معماري ايران است، نمودار مي‌شود.
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت