عنوان مقاله :
نقش ميانجي ناگويي هيجاني در رابطه بين سبكهاي مقابلهاي و ويژگيهاي شخصيتي با وسواس فكري عملي
عنوان به زبان ديگر :
The Mediating Role of Alexithymia in the Relationship of Coping Strategies and Personality Traits With Obsessive-Compulsive Disorder
پديد آورندگان :
باقري، مسعود دانشگاه شهيد باهنر كرمان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه روانشناسي، ايران , نعمتالهزاده ماهاني، كاظم دانشگاه آزاد اسلامي زرند كرمان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه روانشناسي، ايران , پورامرالهي، مريم دانشگاه شهيد باهنر كرمان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه روانشناسي، ايران
كليدواژه :
ناگويي هيجاني , مقابله , شخصيت , وسواس
چكيده فارسي :
اهداف: وسواس فكريـعملي يكي از مشكلات جدي سلامت روانشناختي بوده و سالانه هزينههاي اقتصادي و اجتماعي هنگفتي را بر جامعه تحميل ميكند و علائم ناتوانكننده آن كاركرد ميانفردي، شغل و زندگي فرد را مختل ميكند. هدف پژوهش بررسي نقش ميانجي ناگويي هيجاني در رابطه بين سبكهاي مقابلهاي و ويژگيهاي شخصيتي با وسواس فكري عملي بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش، توصيفي و از نوع مدليابي معادلات ساختاري بود. جامعه پژوهش تمامي بيماران مبتلا به وسواس فكري عملي مراجعهكننده به كلينيكهاي روانپزشكي شهر كرمان در سال 1397-1398 بودند كه از ميان آن ها دويست نفر به روش نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه سبكهاي مقابلهاي لازاروس و فولكمن (1984)، پرسشنامه شخصيتي پنجعاملي نئو كاستا و مككري (1985)، پرسشنامه ناگويي هيجاني تورنتو باگبي، پاركر و تيلور (1994) و پرسشنامه وسواس فكري عملي مادسلي هاجسون و راچمان (1997) بود. تجزيه و تحليل دادهها از طريق همبستگي پيرسون و رگرسيون سلسلهمراتبي همزمان و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 23 انجام گرفت.
يافته ها: نتايج نشان داد كه ويژگيهاي شخصيتي (بهجز روانرنجورخويي) با ناگويي هيجاني (000/0>P؛ 0/523-=r) و وسواس فكري عملي (000/0>P؛ 0/253-=r) رابطه منفي و معكوس دارد. همچنين ناگويي هيجاني با وسواس فكري عملي (000/0P؛ 0/045-=r) رابطه ندارد، اما سبك هيجانمدار با وسواس فكري عملي (0/005>P؛ 0/198=r) رابطه مثبت و مستقيم دارد. شاخص برازش داده حاكي از براش مناسب دادهها با الگوي پيشنهادي بود (0/05>P).
نتيجه گيري: ناگويي هيجاني به عنوان ميانجيگر در رابطه بين سبكهاي مقابلهاي و ويژگيهاي شخصيتي با وسواس فكري عملي، نقش مهمي در بهبود سلامت روان بيماران وسواسي دارد.
چكيده لاتين :
Aims: Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) is one of the severe psychological health problems imposing considerable social and economic costs on society. OCD debilitating symptoms can disrupt interpersonal relations, job performance, and life quality. The purpose of this study is to investigate the mediating role of alexithymia in the relationship between coping strategies and personality traits with OCD.
Methods & Materials: This is a descriptive correlational study. The study population consists of all people with OCD referred to psychiatric clinics in Kerman City, Iran, during 2018-2019. Of this population, 200 patients were selected using a convenience sampling method. Research instruments included the ways of coping questionnaire, NEO five-factor personality inventory, Toronto alexithymia scale, and Maudsley obsessive-compulsive test. The obtained data were analyzed using the Pearson correlation test and simultaneous and hierarchical regression in SPSS v. 23.
Findings: Personality traits had a negative significant correlation with alexithymia (r=0.523, P<0.000) and OCD (r=0.253, P<0.000). Alexithymia had a significant positive correlation with OCD (r=0.272, P<0.000). There was no correlation between problem-focused coping and alexithymia (r=-0.045, P<0.531). There was a positive correlation between emotion-focused coping and OCD (r=0.198, P<0.000). The fit indices indicated a good fit of the proposed model (P<0.005).
Conclusion: Alexithymia, as a mediator of the relationship between coping styles and personality traits with OCD, plays an essential role in improving the psychological health of people with OCD.