عنوان مقاله :
بررسي تأثير يك دوره تمرين ورزشي پيلاتس بر سطوح سرمي رزيستين، ويسفاتين، و كمرين زنان داراي اضافهوزن
عنوان به زبان ديگر :
Effect of One Course Pilates Exercise Program on Serum Levels of Resistin, Visfatin, and Chemerin in Overweight Women
پديد آورندگان :
خواجه لندي، مژده دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران , بلبلي، لطفعلي دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران , بلبل، سايه دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران , ذبيحي، بهزاد دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه فيزيولوژي ورزشي، اردبيل، ايران
كليدواژه :
ورزش , رزيستين , ويسفاتين , كمرين , اضافهوزن
چكيده فارسي :
اهداف: هموستاز و سطوح آديپوكاينهاي بدن تحت تأثير فعاليت بدني و اضافهوزن قرار گرفته، بدينترتيب دستخوش تغييراتي ميشوند. از اين رو هدف از مطالعه حاضر بررسي تأثير يك دوره تمرين ورزشي پيلاتس بر سطوح سرمي رزيستين، ويسفاتين، و كمرين زنان داراي اضافهوزن بود.
مواد و روش ها: در مطالعه نيمهتجربي حاضر، 28 زن داراي اضافهوزن داوطلبانه شركت كردند و به طور تصادفي به دو گروه چهاردهنفره (آزمايش و كنترل) تقسيم شدند. برنامه تمريني پيلاتس به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) در باشگاه ورزشي اهواز به اجرا درآمد. در اين مدت اعضاي گروه كنترل هيچگونه فعاليت ورزشي نداشتند. نمونههاي خوني قبل و 48 ساعت پس از هفته هشتم تمرين بعد از 14-12 ساعت ناشتا بودن طي دو مرحله براي اندازهگيري سطوح سرمي رزيستين، ويسفاتين و كمرين از گروههاي مورد مطالعه گرفته شد. از آزمون آماري تي وابسته جهت بررسي تغييرات درونگروهي متغيرها و از آزمون تحليل كوواريانس جهت بررسي تغييرات بين گروههاي تحقيق استفاده شد. مقادير به وسيله نرمافزار SPSS نسخه 23 با سطح معناداري كوچكتر از 0/05 آناليز شدند.
يافته ها: نتايج تحقيق نشان داد كه پس از يك دوره تمرين پيلاتس در گروه تمرين ميزان تغييرات سطوح سرمي رزيستين (0/001=P) ويسفاتين (0/045=P) و كمرين (0/009=P) كاهش معناداري نسبت به قبل از تمرين داشتند. همچنين در مقايسه بينگروهي نيز ميزان تغييرات سطوح سرمي رزيستين (0/005=P) ويسفاتين (0/034=P) و كمرين (0/025=P) نسبت به گروه كنترل كاهش معناداري داشتند.
نتيجه گيري: بر اساس نتايج اينگونه به نظر ميرسد كه تمرين ورزشي پيلاتس يك عامل تحريكي كافي براي كاهش رزيستين، ويسفاتين و كمرين در زنان داراي اضافهوزن است و ميتواند به عنوان يك برنامه تمريني مناسب جهت كنترل سلامت و وضعيت فيزيولوژيك در زنان داراي اضافهوزن مورد توجه قرار گيرد.
چكيده لاتين :
Aims: Hemostasis and serum levels of adipokines in the body are affected by physical activity and overweight. The present study investigates the effect of the Pilates exercise program on serum levels of resistin, visfatin, and chemerin in overweight women
Methods & Materials: In this quasi-experimental study, 28 women with overweight voluntarily participated and were randomly divided into two groups of exercise (n=14) and control (n=14). The Pilates exercise program was presented to the exercise group for 8 weeks, 3 sessions per week, while the control group performed no exercise. Blood samples were taken before the intervention and 48 hours after the intervention in a fasting state to measure the serum levels of resistin, visfatin, and chemerin. The t-test was used for intra-group comparison and ANCOVA for inter-group comparison of the variables. The obtained data were analyzed in SPSS v. 23, considering a significance level of P<0.05
Findings: After 8 weeks of Pilates exercise, serum levels of resistin (P=0.001), visfatin (P=0.045), and chemerin (P=0.009) decreased significantly compared to pre-test values. A significant reduction in serum levels of resistin (P=0.005), visfatin (P=0.034), and chemerin (P=0.025) were also reported compared to the control group
Conclusion: It seems that Pilates exercise can reduce resistin, visfatin, and chemerin levels in overweight women and can be considered as an appropriate exercise program to control the health and physiological conditions of overweight women