عنوان مقاله :
هستيشناسي كرانمندي در فلسفه هايدگر و فوكو
پديد آورندگان :
قريشي خوراسگاني ، جمال دانشگاه اصفهان , كرباسيزاده ، علي دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه , شاقول ، يوسف دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه
كليدواژه :
هستي , كرانمندي , فرديت , ايستادگي , فوكو , هايدگر
چكيده فارسي :
در اين مقاله نقش بنيادين كرانمندي در كارهاي هايدگر و فوكو بررسي ميشود. استدلال ميشود كه كرانمندي، فهم هايدگر از هستي و تاريخ هستي و نيز فهم فوكو از مدرنيته و سپس كل تاريخ انديشه غربي را امكانپذير ميكند. گامهايي كه در اين مسير برداشته ميشود ازاينقرار است: نقش بنيادين تناهي در فهم هايدگر از هستي تحليل ميشود؛ تحليل تناهي در كارهاي دوره اوليه فكري فوكو يعني نظم اشياء و زايش پزشكي باليني بررسي ميشود؛ تفسير فوكو از صورتبندي تناهي در فلسفه هايدگر توضيح داده ميشود؛ نقش نيستي جزئي و نيستي نسبي در مقابل نيستي مطلق در فهم دو فيلسوف از كرانمندي انسان تبيين ميشود؛ مفصلاً شرح داده ميشود كه چگونه فرديتيافتگي، ايستادگي، حقيقت و تاريخمندي سوژه بر پايه كرانمندي و مرگ امكانپذير ميشود؛ درنهايت، چگونگي تلاقي فوكو با هايدگر در گذار از فهم شناختشناسانه تناهي و رسيدن به فهم عملي از تناهي خود و ترسيم تاريخ هستي تحليل ميشود.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز