عنوان مقاله :
بررسي استعارههاي هستيشناختي حوزه مفهومي «قلب» در نهجالبلاغه
پديد آورندگان :
كاظمي نجف آبادي ، سميه دانشگاه اصفهان - گروه زبان و ادبيات عربي
كليدواژه :
استعاره مفهومي , استعاره هستيشناختي , نهجالبلاغه , «قلب»
چكيده فارسي :
استعاره در گفتمان ديني ابزاري پويا براي سازماندهي مفاهيم انتزاعي بهشمار ميرود. زبان دين، زباني استعاري است؛ چراكه تصوير استعاري، مبتني بر نوعي روشنگري مفهومي است كه در بيان ادراكهاي شهودي و نيز شناخت لايههاي مفهومي مقولات انتزاعي كه در تفكر ديني بهوفور يافت ميشود، بستري مناسب فراهم ميآورد. «قلب» نيز از جمله مقولات انتزاعي است كه در آيات و روايات بسياري با تكيه بر زبان استعاري، جنبههايي از حقيقت و ماهيت آن تبيين شده است. جايگاه و ارزش «قلب» تا حدي است كه در انديشه و تفكر عرفاني آن را حقيقت و گوهر وجود انسان، و مركز علم و معرفت دانستهاند و همين امر ضرورت بررسي جهانبيني و انديشه علوي در مفهومسازي «قلب» را دوچندان مينمايد. بر اين اساس، پژوهش حاضر بر پايه نظريه استعاره شناختي ليكاف و جانسون به بررسي ديدگاه امام علي(ع) درباره مفهوم «قلب» پرداخته و سعي بر آن دارد، ابعاد شناختي و ساختار هستيشناختي «قلب» در نهجالبلاغه را توصيف نمايد. بررسي استعارههاي موجود نشان از آن دارد كه قلمرو شناختي «قلب» در نهجالبلاغه بسيار گسترده است و امام علي(ع) براي تبيين معناي شناختي «قلب» از انواع استعارههاي هستيشناختي بهره برده است. مفهومپردازي «قلب» در نهجالبلاغه بيشتر بر مبناي شخصيتبخشي به كمك ويژگيها و اندامهاي جسمي، مانند چشم و گوش استوار شده است، پس از آن مظروفپنداري «قلب» از بسامد بالايي برخوردار است.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نهج البلاغه
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نهج البلاغه