بررسي عوامل مرتبط با تقاضاي القايي براي بيماران قلبي وعروقي

مقدمه: با توجه به فراواني بروز و شيوع و ماهيت خاص بيماري‌هاي قلبي- عروقي در كشورمان و تعدد، تنوع، پيچيدگي و گران‌قيمت بودن خدمات و تجهيزات تشخيصي و درماني، امكان القاي تقاضا در اين دسته از بيماري‌ها بيشتر است. پژوهش حاضر با هدف آزمون رويكرد حداقل مربعات جزيي عوامل مرتبط با تقاضاي القايي در بيماري‌هاي قلبي- عروقي و ارايه الگويي از ارتباط اين عوامل انجام شد. روش بررسي: اين مطالعه از نوع كتابخانه‌اي با مرور 39 مقاله و سپس پيمايشي با نمونه 118 نفره بود. ابتدا به وسيله فن تحليل محتواي كيفي، فهرستي از عوامل، زيرعامل‌ها و مؤلفه‌هاي مرتبط با تقاضاي القايي استخراج گرديد. سپس با تكميل پرسش‌نامه رواسازي شده توسط پزشكان، كارشناسان، كاركنان و مراجعان به بيمارستان قلب شهيد چمران اصفهان در سال 1398، با استفاده از فن تحليل مسير، مدل برازش و الگوي نهايي با نظر متخصصان معتبرسازي شد. يافته‌ها: در تحقيق حاضر، 5 عامل اصلي و 18 عامل فرعي و 82 گويه به دست آمد. در برازش مدل اندازه‌گيري، ضرايب پايايي تركيبي، روايي متقاطع، همگرا و واگراي نتايج آزمون مطلوب و در برازش مدل ساختاري نيز ضرايب مسير به ‌جزء در مسير «بيماران»، مقادير در سطح اطمينان 95 درصد معني‌دار و ميانگين ضريب تعيين مدل، 0.822 (قوي) و شاخص تناسب پيش‌بين به‌ جزء در مورد ويژگي‌هاي خدمات درماني، بيشتر از 0.02 و از حد قابل ‌قبولي برخوردار بود. نتيجه بررسي برازش كلي، 0.133 گزارش گرديد كه نشان‌ دهنده مطلوبيت برازش كلي متوسط مدل بود. اعتبار الگوي نهايي ارايه ‌شده با 77 درصد توافق نظر متخصصان، مورد تأييد قرار گرفت. نتيجه‌گيري: بر اساس نتايج به دست آمده از پژوهش، ضروري است در سطح كلان، سياست مناسب جهت اصلاح ساختار شبكه و ارجاع و تقويت مديريت اطلاعات اتخاذ گردد و در سطوح اجرايي نيز نسبت به اصلاح روش‌هاي پرداخت، تغيير تعرفه و فرانشيز و تغيير روش‌هاي بيمه‌گري و پوشش‌هاي آن اقدامات لازم صورت گيرد.