سبك رهبري تضايف‌گراي زنان و اثر آن بر توسعه پايداري سرمايه‌هاي انساني؛ با تحليل نقش ميانجي سطح بلوغ قابليت‌ كاركنان

امروزه، در كشورهاي در حال توسعه، مشاركت زنان در سطوح عالي سازمان‏ها نسبت به مردان كمتر است. ازاين‌رو، تئوري رهبري تضايفي، رويكردي فرانوگرا به رهبري دارد كه حضور زنان در جايگاه رهبري سازمان را به‌منزله عامل هم‏افزايي مفهوم‏سازي مي‏كند. از سوي ديگر، با توجه به اهميت سطح بلوغ قابليت‏هاي كاركنان و پايداري سرمايه‏هاي انساني در سازمان‏ها، هدف اصلي اين پژوهش مطالعه تأثيرگذاري سبك رهبري تضايف‏گراي زنان بر توسعه پايداري سرمايه‏هاي انساني است و در اين زمينه سطح بلوغ قابليت‏هاي كاركنان به‌منزله متغير ميانجي مطالعه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، كاربردي و از نظر روش پژوهش، توصيفي از نوع پيمايشي است. براي گردآوري اطلاعات از پرسش‌نامه الگوي بلوغ قابليت كاركنان كورتيس (2009)، پرسش‌نامه‏ رهبري تضايفي الهي و آيباغي اصفهاني (1395) و پرسش‌نامه پايداري سرمايه‏هاي انساني آيباغي اصفهاني و همكاران (2017) استفاده شده است. روايي پرسش‌نامه‏ها براساس روايي محتوا و پايايي آن‌ها نيز با آزمون آلفاي كرونباخ، به ترتيب، با مقدار 0.84، 0.89، 0.91 محاسبه شد. تحليل داده‏ها با استفاده روش معادلات ساختاري از طريق نرم‌افزار Amos انجام شد. جامعه آماري پژوهش كليه مسئولان، كارشناسان و كادر درمان مركز درماني، آموزشي و پژوهشي بعثت نهاجا به تعداد 443 نفرند. حجم نمونه آماري مورد نياز از طريق جدول كرجسي و مورگان 210 نفر تعيين شد و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه‏گيري تصادفي انتخاب شدند. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه سبك رهبري تضايف‏گراي زنان بر سطح بلوغ قابليت كاركنان و توسعه پايداري سرمايه‏هاي انساني تأثيرگذار است و همچنين سطح بلوغ قابليت كاركنان نيز بر توسعه پايداري سرمايه‏هاي انساني تأثير مثبت و معناداري دارد.