پايش حساسيت جمعيت‌هاي مختلف پسيل پسته Agonoscena pistaciae (Hem.: Psyllidae) در برابر ايميداكلوپريد و كلرپايريفوس در باغ‌هاي پسته

استفاده مكرر و گسترده از آفت كش هاي گوناگون به منظور كنترل پسيل معمولي پسته (Agonoscenapistaciae)،به عنوان مهم ترين آفت درختان پسته، احتمال بروز كاهش حساسيت به آفت كش ها را در اين آفت فراهم كرده است. در اين پژوهش، با انجام زيست سنجي به روش غوطه وري ديسك برگي و براساس دز افتراقي، حساسيت 13 جمعيت پسيل پسته جمع آوري شده از باغ هاي پسته بردسكن، خليل آباد و فيض آباد نسبت به حشره كش هاي ايميداكلوپريد و كلرپايريفوس مورد بررسي قرار گرفت. نتايج آزمون زيست سنجي نشان داد كه ميزان LC50حشره كش هاي ايميداكلوپريد و كلرپايريفوس روي جمعيت حساس به ترتيب برابر با 261.2 و 83.03 ميلي گرم در ليتر است. نتايج آزمون هاي زيست سنجي جمعيت ها تحت تاثير دز افتراقي (يعني LC90 جمعيت حساس) نشان داد كه همه جمعيت هاي مختلف پسيل پسته مورد آزمايش، نسبت به كلرپايريفوس حساس هستند؛ ولي نتايج زيست سنجي ايميداكلوپريد حاكي از وجود اختلاف معني دار در ميزان حساسيت جمعيت هاي مختلف به اين آفت كش نسبت به جمعيت حساس است. بيش ترين درصد تلفات با كاربرد دز افتراقي، مربوط به جمعيت كندر حساس و كم ترين آن مربوط به جمعيت هاي جلال آباد، ظاهرآباد و كندر مقاوم بود. در آزمون هاي بيوشيميايي، اندازه گيري فعاليت استرازي بيانگر آن است كه يكي از سازوكارهاي كاهش حساسيت پسيل پسته به ايميداكلوپريد افزايش فعاليت استرازي است؛ به طوري كه فعاليت اين آنزيم در جمعيت حساس 2.5 برابر كم‌تر از جمعيت هاي با حساسيت پايين‌تر بود. هم چنين بررسي الگوي باندي اين آنزيم در تحليل زايموگرامي نشان دادكه تمام جمعيت ها داراي دو ايزوفرم آنزيمي هستند كه در جمعيت هاي مختلف با جمعيت حساس از لحاظ كيفي متفاوت مي باشد. علاوه بر اين، اندازه گيري فعاليت آنزيم گلوتاتيون اس ترانسفراز نشان داد كه اين سامانه آنزيمي نيز در كاهش حساسيت پسيل پسته به ايميداكلوپريد درگير است.