عنوان مقاله :
مطالعهٔ تطبيقي قالي ايراني در سفرنامهٔ سياحان خارجي دوران صفوي و قاجار با رويكرد شرقشناسي
پديد آورندگان :
مرادي ، عليرضا پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي , ديانتي ، سحر دانشگاه هنر
كليدواژه :
شرقشناسي , سفرنامه , قالي ايراني , كلايزي , صفويه , قاجاريه
چكيده فارسي :
سفرنامهها، روايتِ سياحان از ويژگيهاي گوناگونِ سرزمينهاي ميزبان است. توصيف جوامع مقصد عموماً از زاويه ديدِ سياح و با تكيه بر پس زمينهها، پيشينهها و برخي كليشههاي ذهني صورت ميگيرد. توجه به قالي ايراني در سفرنامههاي سياحان غربي، همواره با نوعي قضاوت در باره كاربردها و كيفيتِ آن همراه بوده است. تاكنون بررسي معيني درباره اين كه ريشه چنين داوريهايي چيست و چنين توصيفهايي چگونه بايد فهميده شوند، صورت نگرفته است. مسئله اصلي بررسي حاضر، شناختِ اين ديدگاهها در مواجهه با قالي ايراني طي دوران صفويه و قاجار است. هدف اين مقاله علاوه بر فهمِ ديدگاههاي حاكم بر سفرنامهها در دو دوره صفويه و قاجاريه پيرامون قالي ايراني، تبيين منطق و نگرشِ حاكم بر آنهاست. پژوهشِ حاضر با روش توصيفيتطبيقي و رويكرد شرقشناسي ادوارد سعيد، انجام و براي تحليل دادهها از روش كلايزي استفاده شده است. نتايجِ بررسي نشان داد كه توصيفِ قالي ايراني در سفرنامههاي دوره صفويه آميخته با »حفظ منافع گيرنده «، »حقارت شرق «، »جدا كردن راه خود از شرق « و »معادلسازي « همراه بوده است. توصيف قالي ايران در سفرنامههاي دوره قاجار علاوه بر مولفههاي ذكر شده با »برتري مغرب «، »كليشهسازي «، و »حقايق فرضي « آميخته است. بر اساس نتايج اين تحقيق، تعامل كمِ سياح با عامه مردم، دليلِ عدم وجود مؤلفه »برتري مغرب « در سفرنامههاي دوره صفويه است همچنين، برتر دانستن قاليهاي صفويه در دوره قاجار از ديدگاه سياحِ عصر قاجار، و در نتيجه برساخت نوعي معيني تاريخ، به ترتيب منجر به شكلگيري مولفههاي »حقايق فرضي « و »كليشهسازي « شده است.