عنوان مقاله :
اينستاگرام: تجربه جديد ديدن و ديده شدن و پيامدهاي آن
پديد آورندگان :
كريمي ، بهزاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات تهران , دلاور ، علي دانشگاه علامه طباطبايي - گروه روانشناسي , فرهنگي ، علي اكبر دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات تهران - گروه مديريت رسانه
كليدواژه :
اينستاگرام , پديدارشناسي تكنيك , تجربه زيسته , جوانان بزرگسال
چكيده فارسي :
رسانههاي اجتماعي، شيوه ارتباطات مردمان امروز را به شكلي چشمگير تغيير دادهاند. بررسي جنبههاي مختلف اين تغيير و پيامدهاي آن نيز، موضوع پژوهشهاي بيشماري بوده است. اينستاگرام يكي از محبوبترين بسترهاي اشتراكگذاري عكس و ويدئو در سراسر دنيا و ايران است، كه درباره آن تحقيقات زيادي در ايران انجام شده است. بيشتر اين پژوهشها بر تأثير اينستاگرام بر كاربران مختلف و نقشي كه در تغيير نگرشها و رفتار كاربران ايراني ايفا ميكند، متمركز بودهاند، تا بر تجارب زيسته و معنايي كه اين كاربران به فعاليتهايشان در محيط اينستاگرام نسبت ميدهند. اين تحقيق با ماهيتي اكتشافي، در صدد تجربه زيسته و معناهاي برآمده از دنياي ذهني تعداد معدودي از كاربراني بوده است كه در اين تحقيق با عنوان جوانان بزرگسال معرفي شدهاند. پژوهش با پديدارشناسي توصيفي انجام شده است، زيرا اين روش با اهداف و پرسشهاي اين تحقيق و موضع آن نسبت به فناوريهاي جديد ارتباطي همخواني داشت و براي توصيفهاي تحليلي مضامين برآمده از اظهارات شركتكنندگان، مبنايي مناسب فراهم ميساخت. در پژوهش حاضر، برخلاف پژوهشهاي پيشين كه به بسترها و شرايط تأثيرگذار بر تجارب زيسته كاربران اينستاگرام و همچنين ذات تجربه آنها از اين پديده، بياعتنا بودهاند، به اين دو مسئله توجه ويژه نشان داده است. نتايج تحقيق نشان داد، تجربه اينستاگرام بيش از همه چيز، شيوه جديدي از ديدن و ديدهشدن است؛ رسانهاي شخصي كه به همگان فرصت ميدهد تا هرطور كه دوست دارند ديده شوند. شرايط مرتبطي كه امكان ميدهد تا اين ديدهشدن به شكلي تشديد شده پديدار شود. جريان جمعي بزرگي از ديدهشدن در اينستاگرام است كه هركس به نوعي در آن شناور است. ارزيابي كلي آنان از پيامدهاي استفاده از اينستاگرام، نشان از احساساتي داشت كه ميان خشنودي و ناخشنودي همواره در نوسان و تغيير بود. اين يافته حاكي از آن است كه احساسات آنان نسبت به اينستاگرام، نه يكسره منفي و نه يكسره مثبت است، بلكه بين دو احساس مثبت و منفي نوسان دارد و اين شايد از ذات متناقضنماي خود فناوري سرچشمه گيرد كه هم جاذبه دارد و هم دافعه.