عنوان مقاله :
تحليل بنمايههاي اسطورهاي داستان «شاه اسماعيل و گلزار» بر مبناي «الگوي يگانه» كمپبل و روانشناسي تحليلي يونگ
پديد آورندگان :
رسمي ، عاتكه دانشگاه شهيد مدني آذربايجان - گروه زبان و ادبيات فارسي , رسمي ، سكينه دانشگاه تبريز - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
عاشيق , شاه اسماعيل و گلزار , كهنالگو , اسطوره , يونگ , كمپبل
چكيده فارسي :
داستان «شاهاسماعيل و گلزار» از مجموعۀ داستانهاي «عاشيقلار» و متأثّر از داستان شاه اسماعيل صفوي و يكي از مشهورترين داستانهاي آذربايجان است. قهرمان و اسبش «قمردايي» با سيب اسطورهاي و دعاي درويش متولد ميشوند. قهرمان به دور از آفتاب و مهتاب در دنياي تاريكي پرورش مييابد، امّا در سن نوجواني، با قدم گذاشتن به دنياي روشني به جهت استعداد فرديّت يافتن، به فردانيّت فراخوانده ميشود.اين داستان از جهت كهنالگويي و بنمايههاي اساطيري بسيار غني است و از اينرو از يك سو با تمام مراحل سفر قهرمان ، جز «امتناع از بازگشت» مطابقت دارد، و از سوي ديگر با توجه به اين كه ادبيات عامه، تجلّيگاه كهنالگوهاست، پنج كهنالگوي كليدي روانشناسي تحليلي يونگ؛ يعني خود، آنيما، آنيموس، سايه و نقاب در آن كاملاً نمود دارد. اين مقاله ضمن ردهبندي عناصر داستان به شيوۀ آرنه تومپسون به روش توصيفي تحليلي به نقد اسطورهاي و روانكاوي ميپردازد.
عنوان نشريه :
ادبيات و زبان هاي محلي ايران زمين
عنوان نشريه :
ادبيات و زبان هاي محلي ايران زمين