عنوان مقاله :
رابطه عقل وشرع از ديدگاه ميرداماد و فيضكاشاني
پديد آورندگان :
سرگزي پور ، مجتبي دانشگاه سيستان و بلوچستان , مختاري افراكتي ، نادر دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه فقه و مباني حقوق , باراني ، امير دانشگاه شهيد مطهري تهران
كليدواژه :
عقل , دين , ميرداماد , فيض كاشاني
چكيده فارسي :
عقل و شرع مباحثي نو در حيطه ي علوم انساني نيست و كتب انديشمندان مشحون از تحليل هاي عميق در اين باب است. آنچه در بحث مذكور حائز اهميت است، سخن از ارتباط اين دو است. كاشاني برخلاف مسلك اخباري خود به استفاده ي گونه اي از عقل در فهم احكام شرع معتقد است، به اين شكل كه از عقل استدلالي به عنوان يك ابزار براي رسيدن به حكم شرعي از منابع تعريف شده آن به كار گرفته مي شود. اين سخن بر خلاف نظر معتقدين به دليل عقلي، و مباين با نظر كساني است كه عقل را منبع استنباط حكم شرعي مي دانند؛ نوع نگرش او نسبت به عقل و ماهيت ابزارگونه اش براي رسيدن به حكم شرعي از منابع تعريف شده، شيوه ي تفقه وي را به مجتهدان نزديك مي سازد و روش تفقه اخباري او را از ديگر اخباريان متمايز مي كند. ميرداماد عقل را نيروي مدرك واقعيت خارجي و تشخيص دهندۀ حقيقت از خطا ميداند. وي طرفدار نظريهي تحسين و تقبيح عقلاني افعال است و معتقد به تلازم بين حكم عقل و شرع بوده و عقل را يكي از منابع معرفت و شناخت انسان ميداند. او معتقد است كه هر دو مقوله از يك حقيقت عيني و خارجي خبر ميدهند. از اين رو، اِخبار عقل و شرع هماهنگ با يكديگر است و اين سخن با ذات حقيقت سازگار است، زيرا حقيقت به حسب ذات خود، با تعدد و دوگانگي سازگار نيست. به اعتقاد وي حقيقت ازآن جهت كه حقيقت شناخته ميشود يگانه است، لذا آنچه شرع به دست ميدهد با آنچه عقل به آن ميرسد يكسان و متلازم است.