عنوان مقاله :
مفهومشناسي و تحليل جامعهشناختي زمينههاي شكلگيري پديده تمارض اجتماعي
پديد آورندگان :
عيسي ملكي ، امير دانشگاه ياسوج - دانشكده علوم انساني , بهشتي ، صمد دانشگاه ياسوج - دانشكده علوم انساني - گروه علوم اجتماعي , حيدري ، آرمان دانشگاه ياسوج - دانشكده علوم انساني - گروه علوم اجتماعي
كليدواژه :
تمارض اجتماعي , زندگي روزمره , نظريه زمينهاي , مدل پارادايمي استراوس و كربين
چكيده فارسي :
پرسش محوري اين پژوهش، بررسي چرايي و چگونگي شانه خاليكردن از انجامدادن وظايف قانوني و اخلاقي با ارجاع به عوامل بيروني و ناموجه در تعاملات اجتماعي و زندگي روزمره است. به اين معنا در آغاز پژوهش با ابزار مفهومي تمارض اجتماعي توجه شده است. از آنجا كه اين مفهوم را نگارندگان اين پژوهش ابداع كردهاند و درنتيجه، چارچوب مفهومي آن مشخص نيست، ابتدا به درك و دريافت متخصصان علوم اجتماعي از پديده تمارض اجتماعي رجوع كردهايم؛ بنابراين، هدف اصلي پژوهش، تدقيق معنايي و مفهومشناسي پديده تمارض اجتماعي و تحليل جامعهشناختي زمينههاي شكلگيري آن در تعاملات اجتماعي و زندگي روزمره است. براي اين منظور با روش كيفي و انجامدادن مصاحبههاي مسئلهمحور به سمت نظريهاي زمينهاي براي توضيح تمارض اجتماعي در جامعه خودمان حركت كردهايم. اين مسير مبتني بر طرح جيتيام نظاممند (SYGTM) يعني الگوي پارادايمي استراوس و كربين در رويكرد نظاممندِ روش نظريه زمينهاي پيگيري شده است؛ به اين ترتيب كه با نمونهگيري نظري، 15 نفر از خبرگان و متخصصان علوم اجتماعي براي انجامدادن مصاحبه عميق انتخاب شدهاند و دادههاي حاصل از گفتوگو با مشاركتكنندگان با استفاده از فرايند كدگذاري سه مرحلهاي در طرح جيتيام نظاممند تحليل و مقولهبندي شده است. اين پژوهش به كشف پديده محوري اعتراض انجاميد؛ اعتراض به شرايط فرهنگي و اجتماعي و نبود امنيت هستيشناختي، كه همراه با شرايط علّي، شرايط زمينهاي و مداخلهگرِ مرتبط با آن، همگي به كاربست راهبرد تمارض اجتماعي از طرف افراد جامعه ميانجامد؛ به بيان ديگر، در جامعۀ بدون امنيت هستيشناختي و با حكمراني بد، اخلاقگرايي ايدئولوژيك، كيش فرديت، تضعيف اخلاق و ناهنجاري افراد و گروههاي مرجع، افراد جامعه اعتراض دارند و تمارض اجتماعي ميكنند. نتيجه چنين زيستجهاني نيز كاهش سرمايه اجتماعي و پيشبينيناپذيري رفتارهاي اجتماعي است. بنا بر يافتههاي اين پژوهش، تمارض اجتماعي شامل كنش و برهمكنشهاي خاصي است كه تداعيگر مسئوليتگريزي، دليلتراشي و توريه است. اين كنش اجتماعي به شكلهاي گوناگون در تعاملات روزمره ظهور و بروز ميكند و نبايد آن را فقط به يكي از وجوه آن سادهسازي كرد؛ بهعلاوه، تمارض اجتماعي در نموداري از شرايط علّي، زمينهاي و مداخلهگرِ آن و در شبكهاي ميان آن شرايط و تمارض اجتماعي بهمثابه راهبردي براي مواجهه با آنها و پيامدهايشان، درك و دريافت ميشود.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي راهبردي مسائل اجتماعي ايران
عنوان نشريه :
پژوهش هاي راهبردي مسائل اجتماعي ايران