تحليل الگوي كنشگر گرماس در شخصيت هاي رمان «سلحشور»

ارزش هر داستان در پيوند بين دو رويۀ سطح و ساختار است. بنابراين، شناخت ساختار روايي داستان و توصيف و تشريح شخصيت هاي داستاني، يكي از مهم ترين نكته ها در بحث از متون ادبي شناخته شده است. شخصيت از عناصر كليدي هر روايت است با اعمال و گفتار خود نقش آفريني مي كند. گرماس، ازجمله صاحب نظراني است كه در بررسي شخصيت هاي داستان، الگوهاي كنشي را طراحي كرده است. مقالۀ حاضر، به شيوۀ تحليلي – توصيفي، به بررسي شخصيت در رمان «سلحشور» اثر عبدالحسين صنعتي زاده مي پردازد. نتايج حاصل از بازتاب الگوي گرماس بر اين اثر داستاني، حاكي از آن است كه اين الگوي كنشي كاملا در اين رمان قابل تطبيق است. اين رمان تاريخي داراي شخصيت هاي متعددي است كه مي توان آن ها را طبق الگوي كنشي گرماس، با عناوين كنش يار، كنشگر، ضد كنشگر، كنش گزار و كنش پذير طبقه بندي كرد و هدف را مبناي اين طبقه بندي قرار داد.