عنوان مقاله :
بازخواني مؤلفههاي سازندۀ سازمان فضايي شهر ايراني پس از اسلام در سفرنامههاي قرن نهم تا چهاردهم هجري قمري
پديد آورندگان :
ابرقويي فرد ، حميده دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكدۀ معماري - گروه معماري منظر , منصوري ، امير دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه معماري
كليدواژه :
سازمان فضايي شهر , شهر ايراني , شهر اسلامي , ساختار شهر , مركزيت شهر
چكيده فارسي :
سازمان فضايي مفهومي برآمده از نگاه سيستمي به شهر و اجزاي سازندۀ آن محسوب ميشود كه شهر را حاوي معنايي فراتر از جمع جبري اجزاي كالبدي آن دانسته و معنايي برآمده از نظم، نسبت و ارتباط ميان اجزاء براي شهر قائل است. اين مفهوم ناشي از توافق جمعي ساكنان در نحوۀ شكلگيري شهر است؛ در اين ديدگاه اجزاي سازندۀ شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازماني خاص شكل ميگيرد كه برآمده از چارچوب فرهنگي مشابه آنهاست. از اين رو مفهوم سازمان فضايي را ميتوان وجه مميزۀ فرهنگي و نشان هويتي دانست. سفرنامههاي مستشرقان قرن نهم تا سيزدهم هجري قمري از منابع مهمي هستند كه گرچه با نظامي روشن و سيستمي به شهر نپرداختهاند، اما با ذكر رويدادهاي زندگي اجتماعي و توصيف فضاها و عناصر مهم شهر، تصويري مختلط از سازمان فضايي شهر بهدست ميدهند. تحليل و مقايسۀ يافتههاي توصيفي و تخصصي در راستاي تبيين مفهوم سازمان فضايي شهر، تفسير جديدي از چيستي و چگونگي شهر ايرانياسلامي فراهم ميكند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوۀ شكلگيري سازمان فضايي خاص شهر ايراني به لحاظ عملكردي و معنايي است. در اين راستا مؤلفههاي سازمان فضايي از جهت نقش در ساخت «كليت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسي قرار ميگيرند. روش تحقيق در اين پژوهش از نوع تاريخي بوده و جمعآوري اطلاعات نيز به شيوۀ كتابخانهاي از سفرنامهها و منابع تخصصي صورت گرفته است. ارتباط ميان توصيف سياحان و نظرات متخصصان از شهرهاي ايراني با سازمان فضايي آن، از طريق استنباط عقلي و تجزيه و تحليل يافتهها صورت پذيرفته است. سازمان فضايي شهر محصول نگرش به شهر بهعنوان يك كليت مستقل است. شرط لازم براي معنايافتن شهر بهعنوان يك «كل»، هدفمندبودن اجزا و نظم ميان آنهاست كه امكان شكلگيري، توسعه و تكامل شهر را در قالب ارگانيسمي پويا محقق ميسازد. در شهرهاي ايراني دورۀ اسلامي چهار جزء قلمرو، مركز، ساختار و كلهاي كوچك، الگو و روابط خاص سازمان فضايي شهر را شكل ميدهند. در يك طبقهبندي كلي ميتوان از ميان چهار مؤلفۀ اساسي سازمان فضايي شهر ايراني، مركز را به اعتبار مقام هستيبخش آن شرط لازم، و سه مؤلفۀ ديگر را همراه با مركز به اعتبار نقش خدماتي، شروط كافي و مكمل تحقق كليت سازمان فضايي شهر دانست.