عنوان مقاله :
مقايسه ردپاي بومشناختي، ردپاي آب و اثرات محيطزيستي نظامهاي توليد گندم (Triticum aestivum L.) آبي و ديم بر اساس اندازه مزرعه (مطالعه موردي: منطقه بوشهر)
پديد آورندگان :
سياوشي ، مرتضي دانشگاه پيام نور - گروه كشاورزي , دستان ، سلمان پژوهشگاه بيوتكنولوژي كشاورزي ايران
كليدواژه :
انتشار فلزات سنگين , پتانسيل گرمايش جهاني , تقاضاي اكسرژي تجمعي , يوتريفيكاسيون
چكيده فارسي :
ارزيابي چرخه حيات (LCA) يك روش مناسب براي مطالعه و بررسي اثرات زيستمحيطي توليد يك محصول در چرخه زندگي آن گياه در سامانههاي توليد است. از اينرو، اين پژوهش با هدف ارزيابي چرخه حيات توليد گندم (Triticum aestivum L.) و ديم بر اساس اندازه زمين در منطقه بوشهر در سال زراعي 961395 انجام شد. براي انجام پژوهش، ابتدا 200 مزرعه زير كشت گندم شناسايي شدند كه 100 مزرعه متعلق به كشت ديم در منطقه گناوه و 100 مزرعه متعلق به كشت آبي در منطقه دشتي پايش شدند. انتخاب تعداد مزرعه در هر روش بر اساس فرمول كوكران انجام شد. پس از ثبت دادهها، مزارع بر اساس اندازه در هر روش به پنج گروه بهترتيب خيلي كوچك (كمتر از دو هكتار)، كوچك (دو الي پنج هكتار)، متوسط (پنج الي 10 هكتار)، بزرگ (10 الي 15 هكتار) و خيلي بزرگ (بالاي 15 هكتار) گروهبندي شدند. واحد كاركردي بر مبناي توليد يك تن عملكرد دانه در نظر گرفته شد. مهمترين شاخصهاي ردهاثر مورد ارزيابي شامل گرمايش جهاني طي دوره 500 ساله، اسيدي شدن، يوتريفيكاسيون، تابش يونيزان، بدبو شدن هوا، تخليه لايه ازون دوره 40 ساله، ردپاي بومشناختي و ردپاي آب بودند. يافتههاي پژوهش نشان داد تمامي شاخصهاي ردهاثر متعلق به مدلهاي تقاضاي انرژي تجمعي، تقاضاي اكسرژي تجمعي، پروتكل گازهاي گلخانهاي، پتانسيل گرمايش جهاني طي دوره 100 ساله، ردپاي بومشناختي و ردپاي آب در كشت ديم بهميزان قابل توجهي بالاتر از كشت آبي بود. علاوهبراين، شاخصهاي ردهاثر متعلق به مدل CMLIA nonbaseline مثل گرمايش جهاني طي دوره 500 ساله، اسيدي شدن، يوتريفيكاسيون، تابش يونيزان، بدبو شدن هوا، تخليه لايه ازون دوره 40 ساله، مسموميت انسان در دوره 100 ساله، مسموميت زيستي گونههاي آبزي و دريايي طي دوره 100 ساله در كشت ديم بهطور قابل توجه و بسيار بالايي بيشتر از كشت آبي بود. همچنين، شاخصهاي ردهاثر فلزات سنگين منتشر شده در هوا (سرب، كادميم، روي و جيوه)، فلزات سنگين انتشار يافته در آب (كروم، روي، مس، كادميم، جيوه، سرب و نيكل)، انتشار نيترات، فلزات و آفتكشها به خاك، انتشار NOx، SOx، آمونياك، گرد و غبار، COD، فسفر و پتاسيم نيز در روش كشت ديم بسيار بالاتر از كشت آبي بود. در روش كاشت آبي، با افزايش اندازه مزرعه از خيلي كوچك به خيلي بزرگ انتشار تمامي آلايندههاي مورد بررسي روند كاهشي را نشان دادند، ولي در كشت ديم متغير بود كه بيشترين مقدار متعلق به مزارع خيلي كوچك بود. متغير بودن مقدار اين شاخصها بر اساس اندازه مزرعه در كشت ديم ميتواند بهدليل تغييرات كمتر مقدار خروجي (عملكرد) و تمامي وروديها در مزارع خيلي كوچك تا خيلي بزرگ باشد. لذا، اين نتايج نشان ميدهد كه سهم آلايندهها در كشت آبي در مقايسه با كشت ديم در منطقه بوشهر كمتر است. بنابراين، ميتوان با كشت آبي گندم و استفاده از كود سبز، خاكورزي حفاظتي، راهاندازي سامانههاي آبياري نوين و استفاده بهينه از منابع آب به افزايش بهرهوري آب و كاهش اثرات محيطزيستي منجر شد.
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي