عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي پديدۀ «خواب هراسي» از ديدگاه لويناس و انديشه هاي عرفاني مولانا با تاكيد بر غزليات شمس
پديد آورندگان :
اسعدي ، يعقوب دانشگاه آزاد اسلامي واحد گچساران , فرهادي ، نواز الله دانشگاه فرهنگيان - گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي , اسماعيلي ، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد گچساران - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ادبيّات تطبيقي , خواب هراسي , ديگري , مولانا جلالالدين , امانوئل لويناس , غزليّات شمس
چكيده فارسي :
در تمام گونههاي ادبيّات، خواب و پديدههاي مربوط به آن از مهم ترين بنمايههاي شاعران و نويسندگان مي باشد كه از زواياي مختلف، بدان نگريسته شده است. مولانا در بيش تر موارد، پيامش را بهصورت طبيعي و بر پايۀ ساختارِ مبتني بر عادتهاي زباني و نظام فكري صوفيانه بيان نميكند. او شالودۀ انتظارات و تصوّرات خواننده را با درهم ريختن اساس تعاريف عرفاني بر هم ميريزد، در نگرش سيّال و قاعدهگريز مولانا، هر واژه ميتواند برخلاف مصطلاحات و مفاهيم تثبيتشدۀ صوفيانه، رنگ و مفهومي تازه به خود بگيرد. خواب نيز در ذهن مولانا با نگرشي چندوجهي درهم تنيده شده است و هر لحظه نمود ديگر مييابد. در اين پژوهش با روش توصيفي ـ تحليلي و شيوۀ كتابخانه اي با بررسي غزليّات مولانا و كتاب »از وجود به موجود « لويناس به مقايسۀ مفهوم شبهراسي و خوابهراسي از منظر مولانا و امانوئل لويناس از ديدگاه مكتب آمريكايي پرداخته شده است. نتايج پژوهش بر آن است كه هر دو انديشمند بر اين باورند كه خوابهراسي، جزء اوّلين منزلها در سير و سلوك و اساس حركت است. دعوت مولانا و لويناس دعوت به فراسو و فراروي از وضعيت انسان اسير در دنيا و ترك آداب نظري و پرداختن به سلوك حقيقي با كمك بيداري حقيقي و پرداختن به ديگري است. لويناس ديگري را جايگزين خدا در مقام نامتناهي قرار مي دهد و در انديشۀ مولانا ديگري همان معشوق است و شمس در مقام معشوق براي مولانا آميزه اي از صفات زميني و آسماني است و به آنچه كه لويناس دربارۀ ديگري ميگويد شباهت دارد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادبيات تطبيقي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادبيات تطبيقي