عنوان مقاله :
شيوه هاي گسترش اسلام در مغرب اسلامي در دو قرن نخست هجري، اسلام خوارج، اسلام اموي، اسلام شيعي فاطميان و ادريسيان
پديد آورندگان :
شهيدي پاك، محمد رضا دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركز، تهران، ايران
كليدواژه :
اسلام , مغرب , فتوحات , شهر اسلامي , قيروان , تونس , حزب اموي , ادريسيان , فاطميان , خوارج
چكيده فارسي :
به مجموعه فتوحاتي كه در حد فاصل بين سالهاي 27 تا 50ه جهت فتح افريقيّه صورت گرفت «فتوح افريقيّه» ميگويند; كه دروازه ورود به مغرب بود و تا دو دهه بعد به تدريج فتح مغرب كامل شد. اين فتح كليدي در مصادر نخستين با تدوين اثر مستقل منعكس شده است زيرا در حقيقت سقوط افريقيه و مغرب در قرون وسطي فروپاشي خاكريز غرب در برابر شرق بود و پيروزي مسلمانان در غرب اسلامي، باعث نهايي شدن تجزيه امپراتوري روم و جدايي ارزشمندترين متصرفات آفريقايي از پيكره آن گرديد. فضاي جغرافيايي جديدي، جهت گسترش اسلام و زبان عربي ايجاد شد. پيروزي مسلمانان در غرب اسلامي، باعث شكلگيري مغرب بزرگ عربي - اسلامي شد; اين منطقه، بين اروپا و شرقِ جهان اسلام قرار گرفت و جهان مسيحيت به اروپا محدود شد. با فتح مغرب، مسلمانان بر مديترانه غربي مسلط شدند. فتح مغرب كه استمرار فتوحات اسلامي از عصر پيامبر است بوسيله امويان منحرف شد و امويان نظاميان سرسپرده كه در نابودي اهلبيتِ پيامبر در خدمت آن ها بودند را به صورت دانههاي تسبيح در فتوحاتِ مصر، افريقيّه و مغرب بهكار گرفتند و معاوية بن حديج، سازمان مخفي امويان در مصر را شكل داد و در پوشش فتوحات، مخالفان امويان را حذف ميكرد و امر فتوحات كه توجيه رواني سياستهاي داخلي امويان، بود را بدست گرفت. آن ها با فتوحات مشروعيت حقوقي و فقهي كسب ميكردند و عوام و خواص را با پرچمداري فتوحات و معرفي خود به عنوان چهره مجاهدِ في سبيلالله فريب ميدادند; غنايم فتوحات مغرب به شكل ناعادلانهاي به «حزب اموي» تعلق گرفت. .چهره فتوحاتِ دوره اموي، با فاجعه قتل امام حسين( ع )ننگين شد، و اموي سازي فتوحات كه از عهد خليفه سوم اغاز شده بود شدت گرفت و توسعه فتوحات به وسيله حزب اموي عليرغم مخالفت و حوادث خونين در مركز خلافت، وسيلهاي جهت كسب مشروعيت و تحصيل قدرت سياسي امويان بود. فتوحات بوسيله امويان مورد سواستفاده قرار گرفت با وجود آن كه گروهي از صحابه و تابعين مخالف امويان بودند و با اخلاص به قصد جهاد مي جنگيدند و نقشي اساسي در گسترش اسلام در بين مردم سرزمينهاي فتح شده ايفا ميكردند. مقاله حاضر كه تحرير بخشي از كتاب تاريخ تحليلي مغرب و كتاب المعجب في تلخيص اخبار المغرب است نشان مي دهد مفهوم كليدي گسترش اسلام و روش هاي آن از اركان كتاب در بخش فتوحات و واليان است و در از اين كتاب استخراج و با چند ارجاع ناقص و تغييرات ظاهري در مصادر و منابع بر اثر ناآكاهي و يا غرض استاد راهنما كه هيچ سابقه تحقيق در مغرب و اندلس ندارد و كتاب به رساله دكتري و مقاله تبديل شده است. مواد پژوهش تاريخ زندگي و سيره جهادي برخي سرداران فتح مغرب است كه معتقد به قران و اسلام و جهاد و شهادت بودند و به عنون نمونه انسان مورد توجه قرار گرفته اند. سوال تحقيق اين است كه ايا واقعا فتح مغرب، اسلامي بود، و فرضيه تحقيق اين كه حزب اموي فتوحات را از روح اسلامي آن اهل بيت جدا كرد و بنيان ظلم و بي عدالتي در تاريخ اسلام را بنا كرد. تحقيقاتي با عناوين فتح اسلامي مغرب و چگونه اسلام به مغرب رسيد انجام شده است اما اين تحقيقات يك جانبه و بدون در نظرگرفتن تغييرات اسلامي در روند فتوحات است و مطالب يكساني را به صورت سال شمار فتوحات در مغرب را از بيان ابن عبد الحكم، بلاذري، واقدي تكرار كرده اند كه با فتح برقه مرز مصر و مغرب شروع شد و با تاسيس قيروان مرحله نخست آن كامل شد. رويكردي كه مطالعه فتوحات و شيوه هاي ان را از ساير تحقيقا ت متمايز مي نمايد و اصالت آن را تاييد مي كند اين است كه فتح مغرب به شيوه سلسله عمليات نظامي در چند مرحله صورت گرفت و در واقع فتح اسلامي در مغرب از فتح اسلامي به فتح اموي تغيير جهت داد. اين كار فتح مجدد يك منطقه قبلا بوسيله دولت حضرت علي (ع ) و سپس امويان در مصر رخ داد و حزب اموي با حذف چناح علوي جريان فتوحات را به نفع خود مصادره كرد. تحقيقات فتوحات در سايه نفوذ شخصيت انساني و اسلامي و اخلاقي برخي سرداران فتح است. در اين دو قرن سي و شش والي اموي و عباسي ، 134 سال حكومت كردند و شيوه هاي گسترش اسلام در جهارجوب جنگ و فرهنگ غارت عربي و با نفوذ آن رقم خورد. بنابر فرضيه مطرح در كتاب تاريخ تحليلي مغرب تسامح و شعار آزاديخواهي و مساوات و مبارزه با ظلم بويژه از سوي خوارج و ادريسيان و فاطميان باعث جذب بربر و طمع اقتصادي و غنيمت سران اموي فتح و نظامي گري امويان و تبليغ واقعي اسلام و قران بوسيله سرداراني چون موسي بن نصير و برخي صحابه و تابعين، و شيوه محبت اهل بيت ادارسه و مهدويت فاطميان در كنار شهرسازي و استقرار جعيت اسلامي با تاسيس شهرهاي اسلامي از جمله شيوه هايي است كه در قالب آن ها فتح وگسترش اسلام در مغرب اسلامي در دو قرن نخست هجري هموار شد. اين فرضيه از كتاب تاريخ تحليلي مغرب (1389)انتحال شده است و عنوان رساله دكتري قرار گرفته است. پژوهش ميان رشته اي جامعه شناسي سياسي تغييرات سياسي مذهبي مغرب در دويست سال با تحليل انتقادي گزاره هاي تاريخي است.
چكيده لاتين :
no abstract
عنوان نشريه :
دستاوردهاي نوين در مطالعات علوم انساني