عنوان مقاله :
ذهنيت به عنوان يك بعد معنايي وابسته به بافت و مدرج بودگي در وجه نمايي فارسي
پديد آورندگان :
مداديان ، غلامرضا دانشگاه حضرت معصومه (س) - گروه مطالعات ترجمه
كليدواژه :
وجهنمايي فارسي , ذهنيّت , بيناذهنيّت , عينيّت , كُنشيّت
چكيده فارسي :
در اين مقاله، پس از بررسيِ اجماليِ ديدگاههاي پژوهشگران در پيوند با مقوله «ذهنيّت» - و مفهوم مقابل آن عينيّت- در ميانِ مفاهيمِ وجهي، يك الگوي عملياتي تلفيقي براي ارزيابي «عينيّت»، «ذهنيّت» و «بيناذهنيّت» پيشنهاد شد. در اين الگو، بر پاية تمايز هاليدي (Halliday, 1970) ميانِ نقش انديشگاني و بينافرديِ مفاهيم وجهي و تمايز نويتس (Nuyts, 2006) مابينِ مقوله هاي وجهي نگرشي و غير نگرشي، وجهيّت پويا و منطقي، به سبب داشتن نقشي انديشگاني و همچنين غيرِ نگرشي بودن همواره عيني انگاشته مي شود. در مقابل، مفاهيم وجهي معرفتي و تكليفي، به سبب بينافردي و نگرشي بودن -با در نظرگرفتن عوامل بافتي- ذهني و يا به درجات، بيناذهني دستهبندي مي شوند. همچنين،آنچه ذهنيّت يا درجه بيناذهنيّت يك مفهوم وجهي معرفتي يا تكليفي را تعيين مي كند، ميزان مشترك بودن آن مفهوم و منبع معرفتي يا تكليفي آن در ميان افراد است. افزون بر اين، ذهنيّت يا ميزان بيناذهنيّت پيروي معناي ذاتي و صورت عنصر وجه نما نيست بلكه به وسيلة ساختار نحوي، بافت زباني و بافت فرازباني عنصر وجه نما محقق مي-شود.كُنشي يا توصيفي بودن مفاهيم وجهي هم بر عيني، ذهني يا ميزان بيناذهني بودن آنها بي تأثير است. در پايان، با اعمال الگوي پيشنهادي بر روي گونههاي مختلف مفاهيم وجهي - بدونِ در نظر گرفتن نوع سازة وجه نماي آنها و در چندين نمونه فارسي كه به روش تصادفي از وبگاه هاي فارسي زبان گرفته شده بودند، مشاهده گرديدكه الگو كارايي تحليلي مطلوبي دارد.